انتشارات شادگان - سال 1394 هویّت ملّی و قومی از انواع هویّت جمعی و به معنای احساس همبستگی عاطفی با اجتماع بزرگ ملّی و قومی و احساس وفاداری به آنست. هویّت ملّی و قومی در کشاکش تصوّر “ما” از “دیگران” شکل می گیرد: ایران در برابر انیران، عجم در برابر عرب، ایران در برابر توران، تاجیک در برابر ترک. با آن که هویّت قومی سابقه تاریخی دارد امّا “هویّت ملّی” زاده عصر جدید است که ابتدا در اروپا سر برآورد و آنگاه از اواخر قرن نوزدهم به مشرق زمین و سرزمین های دیگر راه یافت. اما، در واژگان علوم اجتماعی هویّت ملّی ازساخته های نیمه دوم قرن کنونی است، که به جای “خلق و خوی ملّی” (کاراکترملّی)، که از مفاهیم عصر تفکّر رومانتیک بود، رواج گرفت. بررسی عینی و آفاقی هویّت ملّی و قومی، به گونه ای که بری از تعلّّقات ذهنی و انفسی باشد کاری دشوار است، چه هویّت ملّی هم یک پدیده پیچیده اجتماعی است و هم بار عاطفی سنگینی دارد.
کتاب ایشان را مطالعه کردم. من خودم یک ایرانی اردبیلی هستم اما دربارهی کتاب متاسفانه اشتباهها و سوء برداشتهای بسیار بزرگی در دیدگاههای ایشان هست. " ملّت " و " هویت ملّی " بر خلاف کشورهای اروپایی در ایران قدمت چن هزارساله دارد.شاید خود واژهی ملت در این معنا جدید باشد اما این مفهوم در ایران قرنهاست که وجود دارد. مفهوم " ایرانیت " و یک واحد سیاسی-اجتماعی_فرهنگی بودن در خرد جمعی و آگاهی ملی ایرانیان همیشه نمود داشته. صدها مدرک هست که مجال نامبردن نیست و فقط سه نمونه عرض میکنم اول کتاب التنبیه والاشراف مسعودی ببینید چه تعریفی از پارسیان (ایرانیان) ارائه داده . در تاریخ طبری اونجایی که دربارهی مزیت محاسبهی تاریخ از روی پادشاهان ایران میگه دقیقا در تعریفش برای ایران مفهوم "ملت" رو بیان میکنه.مورد سوم بیان حمدالله مستوفی دربارهی مفهوم ایران و ایرانشهر و اهالی اون هم دقیقا تعریف یک ملت هست. گذشته از اسناد فوق در کتیبهی تاقبستان کرمانشاه خسروپرویز را پادشاه ایران و انیران مینامد و بر خلاف برداشت نامربوط آقای الطائی این دقیقا مرزبندی مردم و اهالی یک سرزمین با سایرین رو نشون میده که مفهوم ملت هست. در تواریخ(طبری_ابناثیر) هست که مردمان ایران خود را از نسل " ایرج " میدانستند و این دقیقا مفهوم یک " آگاهی ملّی " از یکی بودن و یگانه بودن یک مردم هست. گفتم که اسناد صدها بلکه هزاران هست. جامعهشناسان و فیلسوفان بزرگ غربی که از نظر سطح علمی اصلا نمیشه با آقای الطایی مقایسهشون کرد مانند اندرسون ، میلر ، گلنر آنتونی اسمیت همگی در کتابهاشون به این موضوع که ایران از هزاران سال پیش از اروپاییها و هزاران سال پیش از پیدایش مفهوم ملیت در اروپا یک ملت بوده صریحا اذعان کردند.
من کتاب بحران هویتی قومی دکترطایی رامطالعه کردم کتاب بس مفید بخصوص درنقدهای شاهنامه رابجا دانستم
اتفاقا نقد ایشون به شاهنامه اصلا بجا نیست همین که این به اصطلاح دکتر شاهنامهی فردوسی بزرگ رو نژاد پرستانه میدونه نشانگر بی سوادی ایشون هست.