کتاب بعد از ابر

baz az abr
کد کتاب : 8517
شابک : 9786008964124
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 256
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 39
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب بعد از ابر اثر بابک زمانی

رئالیسم اجتماعی همیشه برایم نه به عنوان یک علاقه، بلکه به عنوان یک خاستگاه و یک تکلیف بوده است. هیچ جامعه ای نمی تواند عاری از رئالیسم اجتماعی در ادبیاتش باشد و ادبیاتی که رئالیسم اجتماعی اش در حاشیه باشد، قاعدتا ادبیات مولدی نخواهد بود و محکوم به شکست است. این رمان واقعیت زندگی سخت و طاقت فرسای تعدادی از مردم استان ایلام را در منطقه ای دورافتاده به تصویر می کشد. سبک این کار رئالیسم اجتماعی است و بر اساس ماجرایی واقعی در مورد تبعات ناشی از سدسازی هایی غیراصولی که در این استان انجام گرفته است نوشته شده است. بعضی نام ها تغییر کرده اما همچنان رمان مبتنی بر واقعیت است و به مسئله خشکسالی و بحران آب که مردم ایلام با آن روبرو هستند می پردازد. بابک زمانی آنقدر به مسئله بحران خشکسالی اهمیت می دهد که طبق گفته ی خودش موضوع رمان دومش با نام آسمان باد نیز خشکسالی است. بابک زمانی درباره ژانری که در آن می نویسد اینگونه توضیح می دهد:
«رئالیسم اجتماعی همیشه برایم نه به عنوان یک علاقه، بلکه به عنوان یک خاستگاه و یک تکلیف بوده است. هیچ جامعه ای نمی تواند عاری از رئالیسم اجتماعی در ادبیاتش باشد و ادبیاتی که رئالیسم اجتماعی اش در حاشیه باشد، قاعدتا ادبیات مولدی نخواهد بود و محکوم به شکست است.»
شخصیت های زیاد این کتاب، جریان سیال ذهن ، روانی نثر و غیرقابل پیش بینی بودن داستان آن را به رمانی جذاب تبدیل کرده است.

کتاب بعد از ابر

بابک زمانی
بابک زمانی مترجم ایرانی متولد سال 1368 می باشد.
قسمت هایی از کتاب بعد از ابر (لذت متن)
گفتم : بالاخره که فراموشش می کنی . روزگار همین طور نمی ماند . نفس عمیقی کشید و گفت : یاد بعضی آدم ها هیچ وقت تمامی ندارد ؛ با این که نیستند ، با این که رفته اند ، ولی هیچ وقت خاطره شان تمام نمی شود . گفتم : ولی همین که نیستند کم کم همه چیز تمام می شود . لبخندی زد و گفت : بودن بعضی از آدم ها ، تازه از نبودنشان شروع می شود....

آن روز هیچ یک از اهالی غرق آباد از صدای آن انجار مهیب بیرون نیامدند. انگار به صدای انفجارها عادت کرده بودند؛ یا شاید هم اصلا برایشان اهمیتی نداشت. فقط پرنده ها از روی شاخه پریدند و انگار برای خود اهالی، آب از آب تکان نخورده بود. شاید نمی دانستند قرار است چه بلایی سرشان بیاید. شاید خبر از هیچ نداشتند. شاید نمی داستند قرار است دچار چه مصیبتی شوند. آدم ها همیشه فکر می کنند مصیبت فقط برای دیگران است.