چرا فرانکلین ناگهان کلاه بیسبال خود را به عقب می پوشد و از والدینش می خواهد که برایش اسکیت بورد بخرند؟ چون می خواهد درست مثل جک خرگوشه، بچه بزرگ همسایه باشد. فرانکلین آنقدر مشغول کمک به جک در مسیر کاغذی اش است که وقت ندارد با بهترین دوستش، بیر، دزدان دریایی بازی کند. اما فرانکلین پس از گذراندن یک صبح طولانی و سخت یکشنبه برای تا کردن و تحویل اوراق، شروع به فکر میکند که شاید او آماده نیست که یک بچه بزرگ باشد. او از درآمد خود برای خرید آب نبات استفاده می کند و با عجله به کشتی دزدان دریایی بالای درخت می رود تا "گنج" را با خرس تقسیم کند.
کتاب فرانکلین و دوست بزرگ تر