فراشناخت به یکی از سازه های مهم و جافتاده در روانشناسی و دانش تعلیم و تربیت تبدیل شده است. فراشناخت، یا یادگیری چگونه یادگرفتن از مهمترین هدفهای یادگیری و آموزش به شمار می رود و از جمله مفاهیم بنیادی است که به جمع پژوهش های روانشناسی تربیتی پیوسته است. فراشناخت علاوه بر اینکه به خودی خود، موضوع مورد علاقه بسیاری از محققان است، بین حوزه های مختلف روان شناسی نظیر تصمیم گیری و حافظه، یادگیری و انگیزش و یادگیری و رشد شناختی، پل می زند. فراشناخت مهم ترین پیش بینی کننده یادگیری نیز هست. محققان نشان داده اند که فراشناخت و اجزاء آن نقش حساسی در موفقیت تحصیلی بر عهده دارد. به گواهی خیل عظیمی از تحقیقات، فراشناخت نقش بسیار مهمی در کنترل و نظارت بر فرآیند شناخت، پردازش شناختی، یادگیری، فهمیدن، حل مسأله، حافظه، خواندن، نوشتن، باورهای مربوط به انگیزش و … بر عهده دارد. یکی از مهم ترین هدف های غایی هر نظام آموزشی پیشرو، پرورش شهروندانی است که بتوانند به طور مستقل و منطقی بیندیشند و فرایندهای شناختی خود نظیر حل مسئله و تصمیم گیری را رشد دهند. به همین دلیل شناسایی ماهیت پیچیده فرایندهای شناختی و عوامل موثر بر آنها و راهکارهای پرورش آنها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می شود. یکی از مهمترین مفاهیمی که نقش برجسته ای در توسعه، کنترل و نظارت بر شناخت و فرایندهای شناختی دارد، فراشناخت است. فراشناخت از کاربردهای گسترده ای در نظام های پیشرفته تعلیم و تربیت برخوردار شده و در بسیاری از نظام های آموزشی مترقی، توجه به پرورش مهارتهای فراشناختی (دانش نسبت به فرایندهای شناختی، نظارت و مدیریت بر تفکر و فعالیتهای شناختی) از جایگاه ممتازی برخوردار شده و لازم است این مفهوم به تدریج جای خود را در گفتمان نظام آموزش و پرورش ما باز کند تا از رهگذر ورود فراشناخت به فرهنگ آموزشی کشور بتوان زمینه های استقرار جامعه دانایی محور و مبتنی بر آگاهی را فراهم نمود.
کتاب نگاهی به بنیادهای نظری فراشناخت