نویسندگان این کتاب، نام هایی شناخته شده برای علاقه مندان ژانر پلیسی هستند. در این کتاب نیز، به شیوه معمول نویسندگانش، با تحلیل های روانی شخصیتی بی ثبات و شکننده روبه رو هستیم که از بد روزگار دلباخته زنی به غایت مغرور و با اراده می شود. این دلباختگی به فرجام تاثرانگیزی می انجامد و می بینیم که قربانیان واقعی، همگی، حامل عامل سقوط اخلاقی و نابودی خویش اند. ... هوا تاریک روشن بود که مثل یک دزد راهش را گرفت و رفت. وارد آپارتمان خودش شد، در اتاق قدم زد تا اینکه از فرط خستگی به روی تخت خوابش افتاد. نمی خواست بخوابد، اول می بایست راه حلی پیدا کند. ولی آیا راه حلی وجود داشت؟ فوژر، با همه قدرتش، بیهوده آن را جست وجو کرده بود. و از اوا شفا نیافته بود ...
کتاب با دلباختگی