کتابی که پیش رو دارید در ادامه ی قصه های هزار و یک شب است و ماجرا از این قرار است که در شب هزار و دوم حاکم، شهرزاد قصه گو را مجبور می کند بازهم قصه بگوید و ماجرا از همین جا شروع می شود و مانند داستان های هزار و یک شب قصه ها یکی پس از دیگری از دل هم سر درمی آورند. این داستان ها مناسب گروه کودک و نوجوان است و تصاویر آن توسط علیرضا اسدی تهیه شده است. در بخشی از متن این داستان می خوانید: «شهرزاد لقمه را چپاند توی دهان سیف الملوک و پستانک را گذاشت دهان حیف الملوک و دستش را جلوی دهان آبنوس گرفت و قصه اش را چنین آغاز کرد: سال ها پیش که وسایل حمل ونقل مثل امروز نبود، آدم های خوش هیکلی کنار بازار می ایستادند تا هرکس باروبنه ی سنگینی داشت و می خواست با خود ببرد، روی دوش او بگذارد و در مقابل به او سکه ای بدهد. به این انسان های ازخودگذشته که متاسفانه دیگر نسلشان ورافتاده، حمال می گفتند...»
کتاب ماهی گیر و غول خمره