«چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس» مجموعه داستانی از بهاره رهنماست. شاید کمتر کسی بداند که بهاره رهنما، علاوه بر فعالیت در عرصه سینما و تئاتر و بازیگری، داستان نیز مینویسد. او در کتاب «چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس» نشان داده است که زنان و مشکلات و عوالمشان را خوب میشناسد. او توانسته است در این مجموعه، تصویری واقعی از دنیا و دغدغۀ زنان ارائه بدهد. بجز «اسب»، تنها داستان این مجموعه که حال و هوایی سورئال دارد، بقیه داستانها فضایی رئال دارند. نثر داستانها همگی ساده و روان است و خبری از پیچیدگی و پیچشهای زبانی نیست. مضمون داستانها همگی، دغدغههای زنان است به عنوان نمونه:
داستان «تو خفه میشوی یا من» درباره زنی است که شوهرش به او خیانت کرده است و او مستاصل پیش زن فالگیر از خیانتهای همسرش گله میکند، غافل از اینکه زن فالگیر همان کسی است که با شوهرش ارتباط دارد.
در داستانهای «بزک» و «زانتیای سیاه» هم شاهد خیانت شوهر و روزهای قهر و جدایی هستیم.
در داستان «گروه اکثریت» مرد از درک روحیات زنش عاجز است و فقط در تلاش است تا رفاه مادی برایش فراهم کند.
و یا داستان «چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس» که نام مجموعه هم برگرفته از نام همین داستان است، شاهد مردی هستیم که نمیتواند عواطف زنش را درک کند.
داستانهای مجموعه «چهار چهارشنبه و یک کلاهگیس» با وجود نثری، ساده پر از ظرافت و جزئیات هستند و نشان میدهد نویسنده با جزئی نگری عناصر داستان را به کار گرفته و شخصیتها را جوری آفریده تا با وجود مضمونهای تکراری، خواننده از خواندن داستانها لذت ببرد.
کتاب «چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس» یازده داستان دارد. زبان و لحن و فضای داستانها همگی در جهت دغدغه نویسنده است که قصد داشته به مشکلات، روحیات و زوایای پنهان و عیان زنان بپردازد. راوی داستانها اول شخص و در بسیاری از داستانها زن است. زبان و نثر سادۀ کتاب هم آن را خوشخوان کرده است و میتواند باب سلیقه کسانی باشد که به این مضامین علاقهمند هستند و کتابی با حجم کم و زبانی ساده میخواهند.
کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس