1. خانه
  2. /
  3. کتاب دهکده پر ملال

کتاب دهکده پر ملال

نویسنده: امین فقیری
4.5 از 1 رأی

کتاب دهکده پر ملال

Boredom Village
انتشارات: نشر چشمه
ناموجود
42000
معرفی کتاب دهکده پر ملال
مجموعه ایست از چند داستان کوتاه به قلم امین فقیری و چاپ انتشارات چشمه که در حال و هوای زندگی روستایی روایت می شود. قصه هایی که هرکدام موضوعی مستقل دارند و فضایی متفاوت را به تصویر می کشند، اما در کنار یکدیگر نمایی کلی از زندگی روستایی با تمام فراز و فرودها، آداب و رسوم، روابط اجتماعی، باور ها و عقایدی که در زندگی مردم جریان دارد به نمایش می گذارند.
درباره امین فقیری
درباره امین فقیری
امین فقیری متولد ۳۰ آذر ۱۳۲۲ در شیراز، پژوهشگر، نمایش‌نامه‌نویس و نویسنده ایرانی است.فقیری در شیراز به دنیا آمد و در خانواده‌ای اهل کتاب و فرهنگ برزگ شد. وی برادر ابوالقاسم فقیری فارس‌شناس معروف است. وقتی که در لباس سپاه دانش به روستا رفت زندگانی تلخ روستاییان او را واداشت تا از آن‌ها بنویسد. وی حاصل چهار سال نوشتن را همگی در نخستین مجموعهٔ داستانی خود به نام دهکدهٔ پرملال در سن ۲۳ سالگی انتشار داد. این کتاب تا قبل از انقلاب ۵ بار چاپ شد ولی پس از آن اجازه چاپ نیافت. چاپ ششم آن در سال ۱۳۸۲ توسط نشر چشمه منتشر شد. این کتاب جزء کتابهای شاخص دهه ۴۰ و ۵۰ است. بزرگان ادبیات ایران همگی این کتاب را ستودند و به دلیل ممنوعیت چاپ مجدد، در اروپا داستاهای این کتاب به صورت زیراکسی پخش می‌شد؛ چرا که داستان‌های دهکده پرملال نمودار درد و رنج روستاییانی بود که بر خلاف تبلیغات دولت، از عدم بهداشت، خرافات و فقر فرهنگی و بی چیزی در رنج بودند. توصیف تنهایی و ملال روحی معلمان روستا و دشواری و خشونت زندگی دهقانان به داستان‌هایش حال و هوایی شاعرانه و دقتی جامعه شناسانه می‌بخشد. او همراه با محمود دولت آبادی از اولین نویسندگان داستان‌های روستایی ایران به‌شمار می آید. داستانهای این مجموعه به بیش از ده زبان از جمله انگلیسی، آلمانی، روسی، اردو، ایتالیایی، فرانسوی، ژاپنی و غیره چاپ شده‌است. از او تا کنون نوزده کتاب در زمینهٔ رمان مجموعه رمان و نمایشنامه و داستان نوجوانان به چاپ رسیده‌است. او در حال حاضر در روزنامه عصر مردم شیراز مشغول به کار است.
قسمت هایی از کتاب دهکده پر ملال

در گرما و سکوت بعد از ظهر و چرا فقط دوستش می داشتم! چه می داند عشق چیست؟ آیا هم خوابگی است؟ نمی دانم چه توقعی از عشق دارم. عصر در ایوان رو به پنجره نشستم نیامد! جایش خالی بود. نیلوفر آبی من که پیچک خیال من بود پرپر شده بود. غروب که در کوچه های ده پرسه زدم ندیدمش، می دانستم که از من توقعات دیگر دارد و من که همیشه خنگ بوده ام نسبت به عقیده ام با خیالش با بدبختیم به خواب رفتم.

مقالات مرتبط با کتاب دهکده پر ملال
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب دهکده پر ملال"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

بعد از چهل سال هنوز عاشق این کتابم.

1401/02/11 | توسطخلیل - کاربر سایت
1
|

میخوام بخونم کتابشو

1401/01/23 | توسطبیتا - کاربر سایت
0
|