از زمان گزارش «پلو تارخ» در باب کیش «زروان» نزدیک به دو هزاره می گذرد. «زروان» نیز هم چون «پرجاپتی» دراساطیر هند،«ژوپیتر» در روم، «زئوس» در یونان، و«تیامت» و«اپسو» در بابل، خدایی است که از بطن او، «اهرمزد» و«اهریمن» بیرون می جهند. یکی فرمانروایی گیتی را بر عهده می گیرد و یکی بر عالم مینویی مسلط می شود. به این ترتیب اصل واحد و پدر خیر و شر در اساطیر ایرانی آن چنان جا باز می کند که در دورهای بعد، شانه به شانه ثنویت، آن گونه که در اوستای متاخر متجلی است، می ساید.
«ثنویان»، در دوره های بعد، به ویژه در دوره ساسانی، تا آنجا که در قدرت داشتند آثار مربوط به «زرواتیان» را محو کردند و از خاطر زدودند. در پژوهش حاضر، نویسنده به اندیشه های بنیادی کیش «زروان» می پردازد و تاثیر و تجلی این اندیشه ها را در اعتقادات زرتشتی نشان می دهد.
دین زرتشتی مبتنی بر اصول ثنویت است. در نظر زرتشتیان نیکی و بدی از یکدیگر جدا هستند و ممکن نیست که یکی از دیگری پدید آید. یعنی اهورامزدا و اهریمن در مقابل یکدیگر قرار دارند، هرچند که از همان ابتدا قهر و غلبه قوة خیر مسلم است و از همین روست که تمایلات یکتاپرستی یا زروانی در آن تاثیر کرده است. در زمان ساسانیان، که موضوع بحث کتاب حاضر است، هم آیین زروان و هم زرتشت رواج داشتهاند و در واقع مانند دو مذهب و دو شعبة یک دین بودهاند.
نه مانند دو دین مخالف. اما هریک از این دو آیین در زمان ساسانیان، در عهد برخی پادشاهان بیشتر رواج داشتهاند. چنانکه در روزگار یزدگرد اول و دوم آیین زروان، و در دورة شاپور دوم و خسرو اول آیین زرشتی رواج بیشتری یافت. در کتاب حاضر، ضمن معرفی و بررسی زروانیسم و زرتشتیگری، به شباهتها و تفاوتهای این دو دین ایران باستان پرداخته شده است.
در این پژوهش، نویسنده به اندیشههای بنیادی کیش «زروان» میپردازد و تاثیر و تجلی این اندیشهها را در اعتقادات زرتشتی نشان میدهد. کتاب حاضر به ده فصل تقسیم گردیده است که هر فصل به طور کامل بیان گردیده است. «زروان» نیز هم چون «پرجاپتی» دراساطیر هند،«ژوپیتر» در روم، «زئوس» در یونان، و«تیامت» و«اپسو» در بابل، خدایی است که از بطن او، «اهرمزد» و«اهریمن» بیرون میجهند. یکی فرمانروایی گیتی را بر عهده میگیرد و یکی بر عالم مینویی مسلط میشود. به این ترتیب اصل واحد و پدر خیر و شر در اساطیر ایرانی آنچنان جا باز میکند که در دورهای بعد، شانه به شانه ثنویت، آنگونه که در اوستای متاخر متجلی است، میساید. «ثنویان»، در دورههای بعد، به ویژه در دوره ساسانی، تا آنجا که در قدرت داشتند آثار مربوط به «زرواتیان» را محو کردند و از خاطر زدودند.
کتاب زروان یا معمای زرتشتی گری