1. خانه
  2. /
  3. کتاب من آن توام

کتاب من آن توام

5 از 2 رأی

کتاب من آن توام

Man
٪15
295000
250750
معرفی کتاب من آن توام
کتاب «من آن توام» نوشته عبدالحمید ضیایی توسط نشر "سروش مولانا" منتشر شده است. این کتاب روایت دیدار مولانا و شمس را از دریچه ای تازه روایت می کند که می تواند برای علاقه مندان به ادبیات کلاسیک ایران و مسائل عرفانی جذاب باشد. روایت من آن توام بیشتر شبیه به رمانی است تاریخی بر اساس مستندات و روایت‌های موثق که با نثری عاشقانه و شاعرانه نوشته شده است. راوی داستان ثابت نیست. گاهی داستان از زبان شمس، مولانا روایت می‌شود و گاهی از زبان نویسندهٔ آن؛ بدون این که در درک داستان ابهام و پیچیدگی ایجاد شود. در میان این روایت‌ها اشعاری از مولانا هم ذکر می‌شود که با همان بخش از زندگی مولانا و شمس هم‌خوانی دارد. مولانا، در ابتدا مرد سجاده‌نشین و متدینی بود که برای خود شاگردان و مریدان بسیاری داشت. او در حالی شمس را ملاقات می‌کند که در چهار مدرسه‌ٔ معتبر دوران به تدریس علوم دینی مشغول بوده است. اما دیدار با شمس دریچه‌ٔ تازه‌ای در زندگی مولانا باز می‌کند. این دیدار نگاه مولانا را به زندگی دگرگون می‌سازد؛ تاجایی‌که فقه را رها می‌کند و اهل سماع و شور و شاعری می‌شود.
درباره عبدالحمید ضیایی
درباره عبدالحمید ضیایی
دکتر عبدالحمید ضیایی، شاعر، مدرس فلسفه و پژوهشگر، در سال 1354 در چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را گذراند و در سال 1374 به مناسبت قبولی در دانشگاه به تهران آمد. عبدالحمید ضیایی در رشته‌های حقوق قضایی و ادبیات فارسی در دانشگاه‌های علامه طباطبایی و دانشگاه تهران تحصیل کرد و با درجه‌ی کارشناسی ارشد فارغ‌التحصیل شد.
عبدالحمید ضیایی که سال‌های نوجوانی و جوانی را با خواندن شعر، به ویژه آثار کلاسیک کهن و معاصر ایران، سپری کرده بود و هر از گاهی نیز شعر می‌سرود و برای آشنایان و دوستان می‌خواند؛ در سال‌های دانشگاه و پس از آن به شعر و دنیای شاعری با رویکردی حرفه‌ای و جدی، روی آورد. تحصیل در رشته‌ زبان و ادبیات فارسی ضیایی را به غور و پژوهش در حوزه‌ی تاریخ ادبیات و نظریات ادبی کشاند. با درگیر شدن در تئوری‌های ادبی، ذهن او به سمت فلسفه و نظریات فلسفی نیز سوق پیدا کرد. به طوری که برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا تصمیم گرفت به رشته‌ی فلسفه تغییر رشته دهد. او در دهه هشتاد برای تحصیل در رشته‌ی فلسفه غرب، به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن ثبت‌نام کرد. عبدالحمید ضیایی علاوه بر تحصیل، پژوهش و نگارش مقالات انتقادی و تحلیلی را آغاز کرده بود و در کنار اینها سرودن شعر را ادامه می‌داد. او از میان مطالعاتی که در حوزه‌ی فلسفه داشت، بیش از همه به فلسفه و عرفان شرقی علاقمند بود؛ به ویژه آنکه حرفه‌ی کاری‌اش این علاقه را بیش از پیش کرده بود. او طی سال‌های 1385 تا 1388 به عنوان مدیر خانه فرهنگ ایران در دهلی نو فعالیت می‌کرد. همچنین سردبیر فصلنامه تخصصی مطالعات هند و ایران ( به دو زبان انگلیسی و فارسی) بود. مراوداتِ کاری و مجموعه‌ی فعالیت‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی که انجام می‌شد، ذهن او را دوچندان به سمت مطالعه و پژوهش درباره عرفان‌ها و ادیان شرقی، بُرد. پس از فارغ‌التحصیلی از مقطع دکترا، ضیایی این علاقه را در مقطع پست‌دکترا و با تحصیل در گرایشِ مطالعات عرفان تطبیقی پی گرفت. او در اواسط دهه‌ی 1390 موفق به کسب مدرک پست‌دکترا شد و از معدود اشخاصی‌ است که در حوزه عرفان و فلسفه تطبیقی دانش و تخصص دارد.
عبدالحمید ضیایی همواره در کنار تحصیل آکادمیک، پژوهش و تدریس را رها نکرد. او تاکنون مقالات و سمینارهای متعددی در نشریات و همایش‌های ملی و بین‌المللی ارائه داده است. همچنین تدریس و برگزاری کارگاه در دانشگاه‌ اصفهان، دانشگاه تهران، موسسات مختلف داخلی و خارجی، از جمله حوزه هنری تهران و آکادمی علوم تاجیکستان و هندوستان، از دیگر فعالیت‌های ضیایی است. بیشتر مباحث این جلسات درباره فلسفه تحلیلی، عرفان تطبیقی و ادبیات فارسی بوده است. برای مثال او سال‌ها در سلسله جلسات شعرخوانی حوزه هنری به عنوان کارشناس و منتقد شرکت کرده و به موضوع رابطه فلسفه و شعر پرداخته است.
قسمت هایی از کتاب من آن توام

مهم این است که حالا و همیشه سال ۶۴۲ هجری است. به عبارت دقیق تر، بیست وششم جمادی الآخر، که دارم به دقت محاسبه می کنم تا ببینم به تاریخ شمسی برابر با چه روزی می شود. بامداد روز شنبه است و من تازه ام؛ مثل نخستین باران جهان ... سی وهشت سال تمام مسافری بودم که مقصدش را به یاد نمی آورد؛ سالکی میان مایه که طعم دویدن را جایی کنار روزمرّگی از یاد برده بود! موج های آب چشم و خون دل برآمده و راه را بر کلمات بسته اند. کشتی های عظیم در این طوفان تخته تخته شکسته اند ... سی وهشت سال آزگار گرفتار بودم بین قومی ناهموار ... اما حالا دیگر شانزده سال پیش نیست؛ این آشنایی یک طرفه باید همین جا ختم به خیر شود! بگذار سطر آخر این ترانه را باد ببرد!

مقالات مرتبط با کتاب من آن توام
مسابقه ادبی ایران کتاب (اولین دوره)
مسابقه ادبی ایران کتاب (اولین دوره)
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب من آن توام" ثبت می‌کند