بدون عشق بیان ساده ای بودم کویر چشم به راه ایستاده ای بودم همیشه تا برسی روشنایی ام کم بود شبیه پنجره ای بی اراده بودم مرا غم تو گوارای مرغ و ماهی کرد اگر نه چشمه ای بی استفاده بودم نه راه تاخت بلدم بودم نه تاختنی تو لطف کردی اگر نه پیاده ای بودم چقدر روز و شب بی تو را تلف کردم چقدر دیر رسیدم چه ساده ای بودم.
کتاب چقدر دیر رسیدم