فریدون مشیری در بیست سالگی نمی بایستی چنین غمگین و در بهار افسرده می بود. خوشبختانه حالت ناامیدی در شعرهای مشیری (هرچند با سرعت کم) به امید تبدیل می شود. در شعرهای بعدی مشیری به خود حق نمی دهد که در نقش شاعر تخم یاس و ناامیدی را بپراکند. خواننده های شعر، پیر یا جوان، در حکم شاگردان و از آن نزدیکتر، حکم فرزندان شاعر را دارند. اگر قرار باشد که آنها از شاعر تاثیر بگیرند، اگر این تاثیر منفی باشد، آیا شاعر، که شاعر مردم است، که شاعر متعهد است، که می داند شعر چیست و فقط «مرثیه گوی دل دیوانه خویش» نیست، وظیفه اش را درست انجام داده است؟ خوشبختانه رنگ متین امید در متن اغلب شعرهای مشیری، خصوصا در شعرهای دوران پختگی جلوه گری می کند و ما در جای جای این کتاب از آن سخن گفته ایم.