امروز صبح، فکرهای زیادی در سر بری است… مثل همیشه! اول می خواهد یک دستگاه طراحی کند. پوست کن هویج چطور است؟ همیشه پوست کندن زمان خیلی زیادی می برد و وقتی داری از گرسنگی می میری، خیلی اعصاب خرد کن است. یا یک سیب خردکن، برای درست کردن دایره های زیبا به سرعت برق؟ اما از طرفی دلش می خواهد امروز یک دستور آشپزی جدید بنویسد. شیرینی چطور است؟ یا پوره ای که تا به حال کسی نخورده باشد؟ چطور انتخاب کند؟ وقتی دارد با توییست صبحانه اش را می خورد، از پنجره بیرون را نگاه می کند. پرتوهای خورشید باغ را در خود غرق کرده اند. بالاخره تابستان از راه رسید.