«درخت زیبای من» نوشتهی ژوزه مائورو ده واسکونسلوس(۱۹۸۴-۱۹۲۰) نویسنده دورگه سرخپوست-پرتغالی است. زهزه (همان ژوزه که درگفتار شکسته شده) شخصیت اصلی داستان، کودکی است بسیار باهوش، احساساتی، خلاق، اما دردسرساز و خرابکار. زهزه که به خاطر شیطنتها و خرابکاریهایش مرتب تنبیه میشود و کتک میخورد، اغلب به دنیای خیال پناه میبرد و به کمک هوش بسیار و ذهن خلاقش دنیایی تخیلی پر از شادی وهیجان میسازد و آن را با دوستی خیالی یعنی درخت پرتقالی که به حرفهایش گوش میدهد، درمیان میگذارد. زهزه بخشی از دنیای کودکانهای را بازنمایی میکند که چندان برای بزرگترها قابل درک نیست و اغلب برخورد اشتباه با این خطاهای کودکانه، باعث تجدید بدرفتاریها یا سرخوردگی در کودک میشود. اما وقتی زهزه مورد توجه و محبت معلم مدرسهاش یا دوست پرتغالی قرار میگیرد رفتاری کاملا متفاوت و تحسین برانگیز دارد. «درخت زیبای من» هرچند درباره سنین کودکی نوشته شده و مخاطب آن کودکان و نوجوانان هستند، اما برای بزرگسالان، به ویژه والدین، از آن رو جذاب است که آنها را با دنیای تخیلات و نیازهای عاطفی کودکان بیش از پیش آشنا میکند.
خورشید را بیدار کنیم ادامه ی درخت زیبای من است. ماجرای زهزه کوچک را از ده تا پانزدهسالگی پیش میگیریم. زهزه که حالا از زندگی آزادانهاش در خیابانهای بانگو و خانوادهاش دور شده دچار اندوه و افسردگی است و همهی روزش را دور از شیطنتهای کودکانه با درس خواندن و تمرین پیانو میگذراند. از تمام دنیای کودکانهاش دور شده مگر قدرت تخیل فوقالعادهاش. اما زهزه سرانجام به کمک همین تخیل خورشید امیدواری را در دلش روشن میکند. زهزه که نمیتواند با پدرخواندهاش ارتباط برقرا کند با کمک دوستان خیالیشا زشد میکند.
کتاب سه گانه:درخت زیبای من،خورشید را بیدار کنیم،روزیتا قایق من