به هر حال در چنین موقعیتی امر زاد و ولد به عنوان عنصری زائد در لذت طلبی دیده می شود. اما چنانچه دیده شد، تن کامگی، از موقعیت تفریح قلمرو روزمره فراتر می رود و عهده دار نقش سیاسی می شود (همان وضعیتی که آن را هدفمند و عقلانی جلوه می دهد). در حین تولید و بازتولید همین فرهنگ است که فی المثل با زنانی سقوط کرده در کالبد صرفی مواجه می شویم که صرفا در مقام «تولید کام جویی»، و نه «تولید مثل»، در حرمسرای شاهی به مثابه «کالایی نفیس» جا داده شده بودند. گاه برخی از این زنان تمنیاتی سیاسی در سر می پروراندند. و آرزویی جز این نداشتند که در رقابت با همسر نخست شاه که صاحب فرزند اوست یا سایر معشوقه ها بیشتر و تواناتر، به شاه و قدرتش نزدیک شوند. در اینجا تن کامگی، دیگر رویکردی اقتصادی (فی المثل به منظور پر کردن خزانه شاهی در قلمرو روزمره) ندارد، بلکه گرایش و رویکردی سیاسی به خود می گیرد؛ نزدیک و سهیم شدن ولو ناچیز، از امکانات قدرت شاهی؛ که مسلما به دلیل چنین خواستی،تمامی رقابت ها و کشمکش های سیاسی و درونی آن را با خود خواهد داشت؛ منظور کشمکش هایی است که در برابر همین خواست، از سوی سایر معشوقه های شاه دیده می شد.و اما صرف نظر از دختران یا زنان جوانی که درکی تماما کالاوار و ابزاری (اقتصادی-سیاسی) از تن خود (به مثابه عرصه ای تمام جنسی) برای شاه داشتند و خود نیز هدف مندانه آن را مدیریت می کردند، براساس گزارش کمپفر، لازم است به زنان جوانی اشاره کنیم که زمانی معشوق شاه در حرمسرایش بودند، ولی بنا به مناسبتی، شاه آن ها را به عنوان «پاداش»، از راه عقد، به همسری خدمت گزاران خود در می آورد… درباره این زنان هم به نظر می رسد فقط کافی است تا هر زمان که خود اراده کند، صیغه طلاق را جاری سازد… ظاهرا شوهران این زنان، با هر سمت و هر مقامی که داشتند، نه تنها وظیفه داشتند تا هرچه را که این زنان می خواستند، برایشان فراهم کنند، بلکه با وجود حاکمیت رسمی مرد سالاری موجود در جامعه، اجازه نداشتند تا کوچک ترین رفتار ناشایستی نسبت به این قبیل زن ها نشان دهند. به گفته کمپفر چنین زنی، با نخوتی که با خود به خانه شوهر می برد، می توانست «سوهان روح» مرد بی نوایی شود که مورد لطف شاهانه قرار گرفته بود.
حتما بخونید، بخشی از تاریخ این سرزمین که کمتر جایی دربارهش گفته شده. و ببینید چطور امروزه با ته مانده همان تفکرات به سرمان میکوبند.
اما این تفکرات ریشه در تاریخ دور این سرزمین داره چیز ته مانده ای نیست ریشه در وجود همه ما داره