بنابر تعریف، ادبیات تطبیقی یکی از بینالمللیترین و نیز ملّیترین، اگر نگوییم ملّیخواهترین رشتهها محسوب میشود: ادبیات، بسته به اینکه از چه منظری بدان بنگریم، خیلی متفاوت جلوه میکند. تاریخ، جغرافیا، و سیاست نقشهای مهمی ایفا میکنند در پایهریزی اینکه چهچیزی را چگونه مقایسه کنیم؛ در واقع، سنتهای منطقهای و فرهنگهای قارهای، نه فقط تعیینکننده هستند؛ بلکه پیشاپیش تعیین میکنند که چه بخوانیم و اینکه چگونه آنچه را میخوانیم به متون مکتوب دیگر بخشها و دیگر زبانهای جهان، ارتباط دهیم. تطبیقگری، فرایندی فارغ از ارزشگذاری و بیطرفانه نبوده است. خوانندۀ فارسی نیز در پرتو این دیدگاه که تطبیقگری فرایندی فارغ از ارزشگذاری و بیطرفانه نیست، باید به این کتاب موجز و مختصر دربارۀ ادبیات تطبیقی بنگرد: اینکه رشتة بینالمللی ادبیات تطبیقی در حال حاضر زیر سلطۀ رویکردهای انگلیسیـآمریکایی به «ادبیات جهان» قرار دارد؛ و دیگر اینکه فراموش نکنیم خود اصطلاح ادبیات جهان نیز که به همین دلیل گمراهکننده است، بیشک از ساختارهای قدرت گستردهتر در سطوح فرهنگ و سیاست خبر میدهد. وانگهی، از تکوینوتکون تاریخی ادبیات تطبیقی بهمثابه رشتهای مدرن در خلال دو سدۀ استعمارگری، امپریالیسم و اروپامحوری نیز خبر میدهد. این کتاب موجز و مختصر، داستان این دو سده را تعریف می کند و بنیانهای آن را وامیکاود.
کتاب ادبیات تطبیقی