من در کلکته متولد شده ام و دوران کودکی و نوجوانی را با پدر و مادرم که امدادگران بین المللی بودند در آمریکای جنوبی و کارائیب گذراندم. این به این معنا بود که بسیاری از مکالمات میز ناهار در حول محور عدالت بین المللی و کاهش فقر متمرکز شده بودند. اگرچه من به زبان اسپانیایی مانند بومی ها صحبت می کردم و احساس راحتی بیشتری نسبت به داشتن گذرنامه آمریکایی در بولیوی داشتم، اما همیشه به عنوان شخص خارجی دیده می شدم. وقتی اشعه ماوراء بنفش از سوراخ در ازن بر روی آند به شدت آسیب دیده، ما مجبور شدیم آنچه را که همیشه مثل خانه احساس می کردم، ترک کنیم و به ایالات متحده برویم. قبل از این هرگز در اینجا زندگی نکردم، من در سن 14 سالگی از هواپیما پیاده شدم و صبح روز بعد کلاس نهم را در دبیرستانی در ویرجینیا روستایی شروع کردم.