جانت وینترسن

جانت وینترسن

جنت وینترسون (Jeanette Winterson) (زادهٔ ۲۷ آگوست ۱۹۵۹ در منچستر) داستان‌نویس بریتانیایی است. وینترسون در منچستر زاده شد و در ۲۱ ژانویهٔ ۱۹۶۰ به فرزندخواندگی خانواده‌ای بسیار مذهبی از طبقهٔ کارگر پذیرفته شد. در ۱۶ سالگی به دلیل گرایش همجنس‌خواهانه‌اش خانه را ترک گفت. او مشاغل مختلفی نظیر بستنی‌فروشی دوره‌گرد، کار در بیمارستان روانی و تزئین اجساد برای تدفین را تجربه کرد. او فوق‌لیسانس خود را در رشتهٔ زبان انگلیسی در ۱۹۸۱ از دانشگاه آکسفورد گرفت.
او خانه‌ای متروکه در شرق لندن خریداری کرده‌است و آن را به محل فروش مواد غذایی ارگانیک تبدیل کرده‌است. پس از نقل مکان به لندن، اولین رمان وینترسون «پرتقال تنها میوه نیست» در سال ۱۹۸۵ برندهٔ جایزهٔ ویتبرد برای «اولین رمان» شد. در سال ۱۹۸۷ کتاب «اشتیاق» را نوشت؛ داستانی تخیلی و روان‌شناختی دربارهٔ دو جوان که سعی می‌کنند اشتیاق گذشتهٔ خود را دوباره زنده کنند. یکی به هیئت آشپز ناپلئون در جنگ و دیگری زن جوانی در فضای تاریک و فریبندهٔ ونیز، با این اثر او به زمرهٔ نویسندگان حرفه‌ای و تمام‌وقت پیوست. وینترسون کتاب جنس گیلاسرا در سال ۱۹۸۹ به رشتهٔ تحریر درآورد که کاری تجربی و رمزآلود است. در این اثر با دو شخصیت کلیدی «زن-سگی» و «جردن» و زندگی تخیلی و فراواقعی آن‌ها در قرن ۱۶ میلادی روبه‌رو هستیم. «چرا خوشبخت بود وقتی می‌شود معمولی بود» که از سوی خوانندگان مورد استقبال قرار گرفت، روایت زندگی تعدادی از فعالان حقوق زن است که در پی یافتن هویت انسانی و موجودیت خود در جامعه هستند.
رمان‌های وینترسون دل‌مشغول کشف مرزهای جهان فیزیکی و تخیل و هویت‌های جنسی‌اند که برنده جوایز ادبی متعددی شده‌اند.

کتاب های جانت وینترسن

نوشته های روی تن


اشتیاق


هنر معترض


بار گران


بیشتر بخوانید

ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت

زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟