کتاب «نوشتههای روی تن» رمانی است که در سبک اولشخص روایت میشود، اما راوی داستان تا پایان رمان، جنسیت و نامش بر خواننده آشکار نمیشود. این کتاب دربارهی عشق و فقدان است. شخصیتی که نگاهی غیرمعمول به عشق دارد و در مسیر آن خودش را بهتر میشناسد. این شخصیت کلیشهها را در هم شکسته و مفهومی جدید از عشق را برای مخاطب عیان میکند. گویی سراسر زندگی به عشق مربوط است و غایت آن همان جملهی معروف اروین یالوم است که میگوید: «انسانها از رابطه به وجود میآیند، در رابطه رشد میکنند، در رابطه آسیب میبینند و در رابطه ترمیم میشوند؛ همه چیز به رابطهها مربوط است.» آدمیزاد هربار که عاشق میشود و به کسی عشق میورزد، از غار تنهایی خود بیرون آمده و خود را نجاتیافته میبیند. شاید در این مسیر به مرور زمان زخمهایی به وجود آید که ردشان تا همیشه باقی بماند، اما بیانصافی است که شیرینیها و خاطرات خوش را از یاد ببریم و درنتیجه، جایی از قلب و ذهن را به آنها اختصاص میدهیم. حالا دیگر همان آدم سابق نیستیم، چراکه حس و حال دیگری بر ما گذشته و شاید دیگر نتوانیم همانند قبل به تنهایی به زندگی ادامه دهیم. این کتاب به ما میآموزد که باید در باب عشق تأمل کرد، در آن کندوکاو کرد و با آن همراه شد. عشق، وجهی از روابط انسانی است و چنان با تار و پود زندگی آدمیزاد عجین شده که نادیده گرفتن آن ممکن نیست. پس بیش از هرچیز، باید آن را شناخت و سوادش را کسب کرد. خوانندهی این کتاب میتواند با راوی به عشق و دنیای آن سفر کند، عشقی که باعث خود شناسی میشود.
جنت وینترسن نویسندهی «نوشتههای روی تن»، داستاننویسی بریتانیایی است که در حوزهی ادبیات زنان فعالیتهای بسیاری داشته و جوایزی را هم کسب کرده است.
کتاب نوشته های روی تن