یحیی دهقانپور ۱۱ دی ماه ۱۳۱۹ هجری شمسی در تهران متولد شد. برای نخستین بار کنجکاوی کودکانه او را بر آن داشت تا به صورت پنهانی با دوربین یکی از آشنایان عکس بگیرد. در ۹ سالگی با برداشتن مخفیانهی ۲ تومن از عیدیهای خواهرش، اولین دوربین عکاسی خودش را خرید. پدرش غلامحسین دهقانپور مدیر مدارس متعددی در تهران بود. پدرش بعد از مدتی با سکنی گزیدن در روستایی در ۱۰ کیلومتری چهاردانگه، مدرسهای برای بچههای روستا ساخته بود و آن را اداره میکرد. در دههی ۳۰ شمسی تحصیلات اول و دوم متوسطه خود را در دبیرستان علمیه تهران به پایان رساند و سپس مقاطع بالاتر را در مدارس رهنما، خرد و… ادامه داد. (خود دهقانپور دلیل تغییر متعدد مدارس را عدم ثبتنام به سبب شیطنتهای زیادش عنوان میکند.) زمانی که ۱۴-۱۳ سال بیشتر نداشت، پول توجیبی که از طرف پدر برای رفت و آمد با ماشین به مدرسه میگرفت را خرج خریدن مجلهی سپید و سیاه میکرد (برای خواندن داستان معروف این مجله با عنوان «اسمال در نیویورک» به قلم حسین مدنی که حکایت لاتی بود که به نیویورک میرود.) و پیاده به مدرسه میرفت. زمانی که ریچارد نیکسون معاون وقت رییس جمهور امریکا در سال ۱۳۳۲ (چندماه پس از کودتای ۲۸ مرداد) به تهران آمد با دیگر بچههای مدرسه او را به استقبال نیکسون بردند، اما به سبب شعارهای ضد امریکایی جمعیت، اوضاع خیلی زود آشفته شد و در حین فرار جمعیت برای نخستین بار طعم ضرب و شتم خیابانی را چشید. از سال ۱۳۴۰ به بعد، عکاسی به سرگرمی دوران جوانی او تبدیل شد و در قامت عکاسی آماتور از موضوعات مختلفی عکس میگرفت. از پاتوقهای دوران جوانی او یکی کتابفروشی «نیل» بود و دیگری مغازه و لابراتور عکاسی «اسپرت فیلم» متعلق به محمود پاکزاد که محل رفت آمد عکاسان مطرح آن دوران چون سیفالملوکی، عبدالمجید بختیار و ناصر حقیقی بود که همگی چندین سال از او بزرگتر بودند. علاوه بر دوستی با مصطفی، برادر زن پاکزاد که همسن و سال خودش بود و در مغازهی اسپرت فیلم کار میکرد، گاهی در پروژههایی سفارشی (برای مثال عکاسی از جشن هزار و پانصدساله) محمود پاکزاد را همراهی میکرد. از دههی ۴۰ به بعد، مجلات آن زمان همچون، فردوسی، نگین و تلاش تعدادی از تک عکسهایشان را منتشر کرده بودند. (حتی گاه بدون اسم عکاس)