اروین یالوم، در وهله ی اول یک روانپزشک است؛ روانپزشکی خبره که بازنشسته ی دانشگاه استنفورد و یکی از بزرگ ترین نمایندگان روان درمانی اگزیستانسیال است. او که در 13 ژوئن 1931 متولد شده، در کتاب هایش، روان درمانی، فلسفه و داستان گویی را در هم می آمیزد و معجونی درمانی را خلق می کند.
این معجون، مخصوص من و شماست؛ من و شمایی که شاید به هزار و یک دلیل، نمی توانیم به طور مستقیم از یالوم (که در آمریکا زندگی می کند) وقت مشاوره بگیریم و باید اصلی ترین درس های زندگی را در کتاب هایش بیابیم؛ درس هایی اگزیستانسیال در مورد مرگ، اضطراب وجودی، تنهایی و آزادی.
بیایید با زندگی او بیشتر آشنا شویم:
از کودکی تا پزشکی
اروین دیوید یالوم، 13 ژوئن 1931 در واشنگتن دی. سی. به دنیا آمد. حدود 15 سال پیش از به دنیا آمدن او در آمریکا، پدر و مادر یهودی یالوم، از روسیه مهاجرت کردند (البته خاستگاه اصلی آنها لهستان بود). پدر و مادر او که هر دو کم سواد بودند، در واشنگتن دی. سی. یک فروشگاه مواد غذایی باز کردند.
یالوم، بیشترِ دوران کودکی خود را با مطالعه ی کتاب گذراند. خانه ی آن ها بالای مغازه شان قرار داشت. اروین علاوه بر مطالعه ی کتاب هایی که در خانه موجود بود، به کتابخانه ی محله نیز می رفت.
او پس از تمام شدن دبیرستان، تحصیلات خود را در دانشگاه جورج واشنگتن و پس از آن، در دانشکده ی پزشکی دانشگاه بوستون تکمیل کرد. (جالب است بدانید دانشکده ی پزشکی دانشگاه بوستون، یکی از اولین مراکز آموزشی به حساب می آید که تربیت پزشکان زن را در برنامه ی خود قرار داد.) یالوم پس از فارغ التحصیلی، کارورزی خود را در بیمارستان مانت ساینای نیویورک و دوره ی رزیدنسی را در بیمارستانی در بالتیمور گذراند.
یالوم به مدت دو سال، در بیمارستانی عمومی در هونولولو خدمت سربازی را گذراند. او پس از آن، کار آکادمیک خود را در دانشگاه استنفورد آغاز نمود.
پیشگام در روان درمانی اگزیستانسیال
یالوم در عرصه ی روان درمانی، آثار شاخصی از خود به جای گذاشته است. او در اوج نبوغ شغلی اش، به تدوین متونی درباره ی «روان درمانی اگزیستانسیال» (نوعی از درمان بر اساس مفاهیم هستی شناختی) و گروه درمانی (راهنمای گروه درمانی بیماران بستری در بخش های روان پزشکی) پرداخت و در تلاش برای آموزش همه ی ابعاد این نوع از درمان، به ابزارهای ادبی روی آورد. از این رو، بخش عمده ی آثار داستانی یالوم به منظور آشنایی بیشتر مخاطبین با چگونگی روند درمان های او نوشته و منتشر شده اند.
نویسنده ای که روان را درمان می کند
اما نکته ی جالب این جاست که این آثار ادبی به حدی زیبا و هنرمندانه نوشته شده اند که اگر پیشینه ی یالوم را ندانید، امکان ندارد حدس بزنید شغل اصلی او نویسندگی نیست. داستان های یالوم، از جنس زندگی اند. شاید دلیل مهارتش در نویسندگی این است که او همواره با روان انسان سر و کار داشته است. بنابراین، اروین یالوم به عنوان یک روانپزشک، خیلی خوب (حتی شاید بهتر از برخی نویسندگان) می داند چگونه از عناصر داستانی استفاده کند.
«این جا و اکنون»
شیوه ی درمانی یالوم که بر «این جا و اکنون» تمرکز دارد، امروزه در برخی از برنامه های آموزشی دانشکده های روانشناسی آمریکا گنجانده شده و آثار غیرداستانی اش، سال هاست که مورد استفاده ی دانشجویان روانشناسی قرار می گیرد. یالوم بر ارتباط مراجعه کننده و درمانگر تأکید دارد و در بسیاری از داستان هایش، این ارتباط، شالوده ی داستان را پی ریزی می کند. مثلاً در داستان «هر روز یک قدم نزدیک تر» یالوم از درمانجوی خود برای همکاری در نوشتن کتاب دعوت کرد تا به طور همزمان، در مورد روند درمان بنویسند.
خانواده ای خوشبخت
همسر اروین یالوم، نویسنده و تاریخ نگار است. یالوم درباره ی همسرش مریلین می گوید:
او شصت سال با من زندگی کرده و باز هم حس می کنم کم است.
آن ها سال های سال است که به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی می کنند و ثمره ی عشقشان، چهار فرزند است.
پرواز از مرگ
در سال 2003 فیلمی مستند به نام «پرواز از مرگ» (Flight from Death) ساخته شده است. این مستند رابطه ی خشونت بشری را با ترس از مرگ بررسی می کند و به تأثیرات ناخودآگاه می پردازد. در این فیلم با مردم شناسان، فلاسفه و روانشناسان مصاحبه می شود و در میان آن ها، یالوم نیز حضور دارد.
طرفدارانی از سرتاسر دنیا
تلاش یالوم برای از بین بردن ترس های وجودی انسان (اضطراب از مرگ، تنهایی و ...) در سراسر جهان الهام بخش بوده و باعث شده روزانه افراد زیادی به او ایمیل بزنند. طرفداران او از ایران، کرواسی، کره ی جنوبی و ده ها کشور دیگر، هزاران پیام تقدیر و تشکر برایش می فرستند و معتقدند از کتاب هایش عمیقاً تأثیر گرفته اند. عده ای نیز می گویند: «افتخار می کنیم که با تو در یک عصر زندگی می کنیم.»
با خواندن آثار یالوم به «کتاب درمانی» باور پیدا می کنید
یالوم، شما را علاقه مند می کند که به تحقیق در حوزه ی روان درمانی و فلسفه دست بزنید. او در تعدادی از آثارش، «فریدریش نیچه»، «آرتور شوپنهاور» و «اسپینوزا» را از دل تاریخ فلسفه بیرون کشیده و به آن ها شخصیتی داستانی بخشیده است. با ایران کتاب همراه شوید تا ببینم چگونه دکتر یالوم از طریق آثارش ما را به ورای مرزهای وجودی مان می برد.
وقتی نیچه گریست
این رمان در سال 1992 نوشته شده، اما داستان آن در سال 1882 می گذرد. زنی به نام «لو سالومه» از دکتر «جوزف برویر» می خواهد تا به فیلسوفی گمنام در آن زمان، به نام «فریدریش نیچه»، کمک کند. طرح داستانی این رمان که یکی از زیباترین رمان های یالوم است، به ارتباطی دوسویه می پردازد. بحث هایی جذاب میان برویر و نیچه شکل می گیرد که ثمره ی آن ها، پی بردن به معنای زندگی است. موضوعاتی مثل پیر شدن، عشق و مرگ که زندگی هر انسانی را به چالش می کشند، اساس این رمان را تشکیل می دهند. عنوان این رمان را همسر یالوم زمانی به او پیشنهاد داد که این نویسنده ی کمال گرا، سخت در تقلای یافتن بهترین نام برای کتابش بود. ناگفته نماند که حضور «زیگموند فروید» نیز در این داستان، آن را به شاهکاری تبدیل می کند که نمی توان از کنارش بی تفاوت رد شد.
درمان شوپنهاور
یالوم، در این رمان به سراغ فیلسوفی بدبین و مردم گریز به نام «آرتور شوپنهاور» می رود و به موازات پرداختن به جلسات گروه درمانی، به زندگی این فیلسوف و عقاید او می پردازد. «درمان شوپنهاور» برای آشنایی با زندگی یکی از مهم ترین فیلسوفان تأثیرگذار تاریخ و آموزه های او، بسیار مفید است. یالوم در این کتاب، آموزگار نیچه و اندیشه های او را به ما می شناساند. اما داستان، تنها به زندگی شوپنهاور محدود نمی شود، بلکه تخصص یالوم در روان درمانی نیز در جای جای کتاب، خودنمایی می کند. چه کسانی به شرکت در جلسات روان درمانی نیاز دارند؟ آیا اساساً درمان صورت خواهد گرفت؟ اگر می خواهید پاسخ این سؤالات را بدانید، این کتاب بی نظیر را از دست ندهید.
مسئله اسپینوزا
یالوم در کتاب «مسئله اسپینوزا» از طریق پرداختن به شاهزاده ی فلاسفه یعنی «اسپینوزا»، سؤالاتی را درباره ی ترس، خدا و ایمان مطرح می کند. طبق یافته های یالوم، اسپینوزا، الهام بخشِ متفکرین بزرگ آلمان از جمله نویسنده ی شهیر آلمانی، «گوته» بوده است. «مسئله اسپینوزا» قرون وسطی در اروپا را به تصویر می کشد و با شیوایی هر چه تمام تر، از دوره ی پیش از عصر روشنگری سخن می گوید. نوشته های اسپینوزا در این سال های حساس و خطیر، یگانه قدرت آن دوران را هدف می گیرند: کلیسای کاتولیک. این رمان، تا آخرین صفحاتش شما را در تعلیق نگه می دارد. اگر می خواهید بدانید مسئله ی اسپینوزا چیست، باید تا آخر داستان صبر کنید.
دروغ گویی روی مبل
حتماً این جمله را شنیده اید: «قبل از اين كه درباره ی راه رفتن كسی قضاوت كنی، كمی با کفش های او راه برو.» پس آماده شوید تا کفش های یک روانکاو را بپوشید. یالوم در این کتاب، آسیب پذیری درمانگران در برابر بیمارانشان را به تصویر می کشد؛ بیماران و درمانگرانی که گاه به گاه دروغ هایی بزرگ می گویند و قصد اغوا کردن یکدیگر را دارند. سیمور، مارشال و ارنست لش، روانکاوانی هستند که با قدرت داستان پردازی یالوم، تجربیات خود از جلسات درمانی را با مخاطب در میان می گذارند. دکتر یالوم در این کتاب ثابت می کند که درمانگران هم مانند دیگر انسان ها از وسوسه شدن و لغزیدن مصون نیستند.
داستان های کوتاهی به درازای عمر بشر
یالوم در روند درمان، هر مشکل را مانند معمایی در نظر می گیرد که او و درمانجو باید همزمان برای حل کردنش تلاش کنند. یالوم در کتاب «دژخیم عشق» از پویایی رابطه ی درمانگر و مراجعینش می گوید و 10 داستان واقعی از کِیس های درمانی اش را با شما به اشتراک می گذارد. در این داستان ها، نه تنها با مشکلات درمانجویان، بلکه با عواطف و احساسات درمانگر نیز آشنا می شویم. مثل همه ی کتاب های یالوم، این مجموعه داستان نیز همذات پنداری ما را به والاترین شکل ممکن برمی انگیزد، چرا که صحبت از انسان بودن و تلخی ها و شیرینی های آن در میان است.
من چگونه اروین یالوم شدم
اروين يالوم در این کتاب، به جای پرداخت به مراجعین و بیمارانش، به طور مستقیم درباره ی خود نوشته است. یالوم در این اثر به ارتباطاتی پرداخته که او را آن گونه که هست، شکل داده اند و از چگونگی خلق آثارش سخن به میان آورده است. گذراندن دوران کودکی در محله ای فقیرنشین، تغییرات اجتماعی در دهه ی 1960 آمریکا، طی کردن مدارج عالی، چگونگی به کارگیری ادبیات داستانی به عنوان روشی برای کاویدن ذهن انسان، رنج ها، خطاها و علایقی که او را به سوی مقصدش سوق داده اند، همه و همه در این کتاب جذاب، یک جا جمع شده اند. خاطرات یالوم، دنیایی از تجارب آموزنده است که نشان می دهد چگونه می توانیم به خود واقعی مان نزدیک تر شویم. احتمالاً در پایان این کتاب، این جملات از رمان «وقتی نیچه گریست» برایتان بارزتر می شود:
از خود بپرس که آیا زندگی را به کمال دریافته ای؟
آیا زندگی خودت را زیسته ای؟ یا با آن زنده بوده ای؟ آیا آن را برگزیده ای؟ یا زندگی ات تو را برگزیده است؟ آیا آن را دوست داری؟ یا از آن پشیمانی؟ این است معنی زندگی را به کمال دریافتن.
برای درک زندگی، ابتدا باید مرگ را آموخت
یکی از مفاهیم مهمی که یالوم در کتاب هایی مثل «خیره به خورشید» و «خلق شدگان یک روز» (منظور از عنوان این کتاب، فانی بودن مخلوقات است) می پردازد، این است که انسان می تواند هراس از مرگ را از طریق تجربه ی زندگی بدون حسرت و پشیمانی به طرز چشمگیری کاهش دهد. یکی از راهکارهایی که یالوم برای غلبه بر هراس از مرگ مطرح می کند، ایده ای از نیچه است. نیچه در کتاب «چنین گفت زرتشت»، پیامبر کهنسالی را که به کمال فرزانگی رسیده، توصیف می کند که آموزه های خود را با مردم در میان می گذارد. این پیامبر، مقتدرترین اندیشه را «فکر بازگشت ابدی» می داند. به این جملات با دقت بیندیشید:
اگر زندگی تان بارها تا ابد به همان شکل اول تکرار شود، چه حالی به شما دست می دهد؟
اگر روزی یا شبی، شبحی دزدانه در خلوت ترین لحظات تنهایی سراغتان بیاید و بگوید: "عمری که حالا می گذرانید و تا کنون گذرانده اید، بارهای بی شمار خواهید گذراند، هیچ چیز تازه ای در آن نخواهد بود، بلکه هر غم و شادی، هر فکر و هر آه و هرچه بی نهایت بزرگ و کوچک در زندگی به سویتان بر می گردد، همه چیز به همان ترتیب و توالی، حتی این عنکبوت و این مهتاب لای درختان و حتی این لحظه و من. ساعت شنیِ ابدیِ وجود بارها وارونه می شود و تو همراه آن، مثل یکی از دانه های شنی!" با شنیدن این حرف شما چه می کنید؟ اگر این فکر برایتان به صورت دغدغه درآید، یا شما را به آن چه هستید تبدیل می کند، یا شاید در هم بشکند.از کتاب خیره به خورشید
آزادی و مسئولیت پذیری
یالوم، این نویسنده ی خستگی ناپذیر، به ما می آموزد که مسئولیت زندگی مان را بپذیریم. او می گوید تنها خودمان مسئول جنبه های قطعی موقعیت زندگی خود هستیم و فقط و فقط خودمان قدرت تغییر آن را داریم. پس حتی اگر با محدودیت های بیرونی همه جانبه ای درگیر هستیم، هنوز آزادی و حق انتخاب پذیرش برخوردهای مختلف به این محدودیت ها را داریم. این مقاله را با یکی از پیشنهادهای یالوم به پایان می رسانیم:
بر صفحه ای سفید، خط مستقیمی رسم کنید. ابتدای این خط، تولدتان و پایانش، مرگتان را مجسم می کند. خط متقاطعی بر آن رسم کنید تا نشان دهد اکنون در کجا هستید و بیندیشید که دوست دارید چگونه زندگی تان را به کمال برسانید. نگذارید زندگی تان انباشته از حسرت شود.