اثری که مخاطب را کاملا در خود غرق خواهد کرد.
تلاشی برای واکاوی ماهیت تجربه ی روان درمانی.
تجربه ای رضایت بخش.
این وسوسه همیشه در من وجود دارد که دفترهای قرار ملاقات قدیمی مملو از اسامی نیمه فراموش شده ی بیماران را بیابم، کسانی که حساس ترین تجربیات را با آن ها داشته ام، تعداد زیادی افراد و تعداد زیادی لحظات خوب. چه اتفاقی برای آن ها افتاده است؟ قفسه ی کتاب های ردیف شده و انبوه نوارهای ضبط شده ام، معمولا مرا به یاد گورستان های وسیع می اندازند: زندگی های تلنبار شده ی درون پوشه های بالینی، صداهای به دام افتاده در نوارهای الکترومغناطیسی در سکوت و نمایش هایی که هرگز اجرا نشدند. زندگی با این آثار تاریخی، مرا سرشار از حس نا پایداری می کند.
حتی اگر خودم را غرق در زمان حال بیابم، شبح زوال را حس می کنم که نگاه می کند و منتظر است. در نهایت، زوال بر تجربیات زنده پیروز می شود و در عین حال با سنگدلی اش یک تلخی و زیبایی را هدیه می کند. میل بازگو کردن تجربه ی من با جینی، میل بسیار متقاعدکننده ای است؛ شیفته ی فرصت از پای درآوردن زوال برای طولانی کردن زندگی کوتاه مان با یکدیگر هستم. چه بهتر که بدانی، آن ها در ذهن خواننده باقی خواهند ماند، تا آن که درون انبار متروکه ای از نوشته های بالینی ناخوانده و نوارهای الکترومغناطیسی ناشنیده دفن شوند.
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
اروین یالوم در کتاب هایش، روان درمانی، فلسفه و داستان گویی را در هم می آمیزد و معجونی درمانی را خلق می کند.
خیلی عالیه