آشنایی با آرایه ادبی «استعاره»



«استعاره»، آرایه‌ای ادبی است که یک شیء یا مفهوم را با هدف خلق معنایی تازه، با شیء یا مفهومی دیگر مقایسه می کند.

تکنیک های ادبی و فنون زیادی در دنیای ادبیات وجود دارد که به آثار ادبی، عمق و غنایی بیش از پیش می بخشند. یکی از مشهورترین و البته پرکاربردترین در میان آن ها، «استعاره» (metaphor) است. «استعاره»، آرایه‌ای ادبی است که به شکل مستقیم، یک شیء یا مفهوم را با هدف خلق معنایی تازه، با شیء یا مفهومی دیگر مقایسه می کند. در حالی که بیشتر استعاره ها از ساختاری تقریبا ثابت و همیشگی استفاده می کنند، اما خود واژه‌ی «استعاره» مفاهیم گسترده‌ای دارد و گاهی اوقات ممکن است سایر اصطلاحات ادبی، همچون «تشبیه» را نیز در بر بگیرد. 

 

 

یکی از مشهورترین نمونه های استعاره در ادبیات جهان، در نمایشنامه‌ای کمدی اثر «ویلیام شکسپیر» به نام «هر طور میل شماست»، به چشم می خورد. «شکسپیر» در این نمایشنامه می نویسد: «دنیا سراسر صحنه‌ی نمایش است و تمام مردان و زنان، صرفا بازیگرانِ آن.»

«شکسپیر» در اینجا، قیاسی را میان دنیا و صحنه‌ی نمایش ارائه می کند. با این حال منظور او این نیست که دنیا واقعا صحنه‌ای برای اجرای تئاتر است، و مقایسه‌ی صورت گرفته میان این دو مفهوم، جنبه‌ای «بلاغی» و زیبایی‌شناختی دارد. «شکسپیر» از طریق مقایسه‌ی دنیا با یک صحنه‌ی تئاتر، و انسان ها با بازیگران، مخاطبین خود را دعوت می کند که به شباهت های میان این دو مفهوم بیندیشند، و همچنین به معنای سرشت انسان و جایگاه او در جهان پیرامون.

 

نیچه که گِله های بروئر به وضوح درش بی اثر بود، مانند معلمی که به پسربچه ی عجولی پاسخ می دهد، گفت: «به موقع چگونه غلبه کردن را به شما خواهم آموخت. شما می خواهید پرواز کنید، ولی پرواز را نمی توان با پرواز آغاز کرد، ابتدا باید چگونه راه رفتن را به شما بیاموزم و نخستین گام در راه رفتن، درک این نکته است، کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند. سهل تر و بسیار سهل تر است که از دیگری اطاعت کنی تا خود، راهبر خویش باشی.» با گفتن این جملات، نیچه شانه ی کوچکش را برداشت و به مرتب کردن سبیلش پرداخت.—از کتاب «وقتی نیچه گریست» اثر «اروین دی یالوم»

 


 

 

دو کاربرد «استعاره» در نگارش

استعاره ها در پایه‌ای‌ترین شکل خود مورد استفاده قرار می گیرند تا مقایسه‌ای مستقیم را میان دو مفهوم به وجود آورند، با این هدف که ویژگی یا معنایی مشخص را به مفهوم اول بیفزایند. «استعاره» اما علاوه بر مقایسه‌ی ساده، دو کاربرد شناخته‌شده دارد که به غنای اثر کمک می کند.

خلق یک تصویر به شکلی سریع: گاهی اوقات چیزی را که می خواهید مخاطبین درک کنند، نمی توان با چند جمله توصیف کرد و نیاز دارید مخاطبین خیلی سریع منظور شما را متوجه شوند. در چنین شرایطی، «استعاره» فوق‌العاده کاربردی است. به عنوان مثال، ممکن است بخواهید که نشان دهید چرا شخصیت اصلی از همسرش ناراحت و عصبانی است. در این شرایط به جای صرف زمان و توصیف رفتارهای بد همسر او، می توانید مقایسه‌ای را میان این شخصیت و مثلا کودکی دمدمی‌مزاج، از زبان شخصیت اصلی ارائه کنید.

افزودن سطحی از تردید به وضعیت: استعاره ها به همان میزان که می توانند آشکارکننده‌ی یک ایده یا صحنه باشند، قادر به افزودن رگه هایی از معما و تردید نیز هستند. به عنوان نمونه، اگر می خواهید سرنخی را درباره‌ی وجود جنبه‌ای شوم یا هشداردهنده در یک مکان مشخص به مخاطبین بدهید، می توانید از یک «استعاره» استفاده کنید: «جنگل در شب زیبا بود. درختان، تکه های سیاهِ بریده با چاقو بودند و ماه نیز، استخوانی بود که در آسمان قد برافراشته بود.»

 

 

چهار گونه از «استعاره»

گونه های مختلفی از «استعاره» وجود دارد که هر کدام، هدف و کاربرد مختص به خود را دارند.

«استعاره استاندارد»: این گونه، استعاره‌ای است که دو مفهوم ناهمگون را با ساختارِ پایه‌ایِ «الف، ب است»، مقایسه می کند. این جمله از «شکسپیر»، «دنیا، سراسر صحنه‌ی نمایش است»، یک استعاره‌ی استاندارد به حساب می آید.

«استعاره تلویحی»: این گونه، دو چیز ناهمگون را بدون ذکر یکی از آن چیزها، مقایسه می کند. به عنوان نمونه، «مرد از درد، زوزه می کشید.» استعاره‌ی تلویحی در این جمله، «مرد» را با حیوانی زخم‌خورده مقایسه می کند، بدون این که نامی از حیوان ببرد.

«استعاره دیداری»: این گونه، چیزی را با تصویری مقایسه می کند که نشانگر ارتباط میان آن ها است. استعاره های دیداری به شکل پیوسته در تبلیغات مورد استفاده قرار می گیرند. به عنوان نمونه، یک شرکت خودروسازی ممکن است تصویر جدیدترین و سریع‌ترین خودروی خود را در کنار تصویر یک یوزپلنگ به نمایش بگذارد، با این هدف که نشان دهد این خودرو به اندازه‌ی یک یوزپلنگ، سریع، چابک و کارآمد است.

«استعاره ممتد»: این گونه، استعاره‌ای است که در طول چندین سطر، پاراگراف یا بخش در نظم و نثر ادامه می یابد و بسط داده می شود. استعاره های ممتد در واقع همان استعاره های استاندارد هستند که با زبانی تمثیلی و مقایسه های گوناگون و توصیفیِ بیشتری ارائه می شوند.

 

«جانی واکر» با انگشت به سینه‌ی «ناکاتا» اشاره کرد. گفت: «بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه. بستن چشم هایت چیزی را عوض نمی کند. چون نمی خواهی شاهد اتفاقی باشی که می افتد، هیچ چیز ناپدید نمی شود. در واقع دفعه‌ی بعد که چشم باز کنی، اوضاع بدتر می شود. دنیایی که تویش زندگی می کنیم این‌جور است، آقای «ناکاتا». چشمانت را باز کن. فقط یک بزدل چشم هایش را می بندد. چشم بستن و پنبه در گوش چپاندن باعث نمی شود زمان از حرکت بایستد. انسان تقدیر خود را انتخاب نمی کند. تقدیر، انسان را برمی گزیند. این پایه‌ی جهان‌بینی درام یونانی است و معنای تراژدی—بنا به قول ارسطو—از بازی روزگار ناشی می شود، نه از نقطه ضعف قهرمان، بلکه از صفات خوبش.»—از کتاب «کافکا در کرانه» اثر «هاروکی موراکامی»

 


 

 

تفاوت میان «استعاره» و «تشبیه»

«استعاره» و «تشبیه»، دو واژه‌ی ادبی هستند که ارتباط نزدیکی با هم دارند و مخاطبین ممکن است گاهی این دو را با هم اشتباه بگیرند، چرا که هر دو، گونه هایی از مقایسه و شیوه‌ی بیان مجازی هستند؛ اما «تشبیه»، تفاوتی آشکار با «استعاره» دارد. اساسی‌ترین نکته برای تشخیص یک «تشبیه»، و البته راحت‌ترین آن ها، این است که تمام «تشبیه ها» از «مانند» یا «همچون» (یا کلمات هم‌معنی) برای انجام مقایسه استفاده می کنند. مخاطبین با مشاهده‌ی این کلمات درمی یابند که نویسنده در تلاش نیست تا آن ها را مجاب کند که مفهوم اول، همان مفهوم دوم است، بلکه صرفا می خواهد مخاطبین به این نکته توجه کنند که مفهوم اول، به مفهوم دوم شباهت دارد.

 

 

چگونگی استفاده از «استعاره»

به کارگیری «استعاره»، روشی عالی برای افزایش جذابیت و تنوع بخشیدن به متن است. بهترین استعاره ها، ویژگی های مشخصی دارند.

خلق یک تصویر: هدف از به کارگیری «استعاره»، خلق تصویری درباره‌ی کاراکتر یا موقعیتی مشخص در ذهن مخاطبین است. نویسنده هنگام استفاده از استعاره به منظور توصیف یک شیء یا مفهوم، باید تصویر مورد نظر را تا جایی که ممکن است، ملموس و واضح خلق کند.

پیچیدگی متعادل: باید به این نکته توجه کرد که میزان سختی یا پیچیدگی یک «استعاره»، ارتباط چندانی با ارزش ادبی آن ندارد. در حقیقت بسیاری از استعاره های موفق، از تصاویر و زبانی روزمره و ساده استفاده می کنند که برای مخاطبین، به آسانی قابل درک و همذات‌پنداری است.

نوآوری: این کار ممکن است سخت باشد، اما باید تلاش کرد و تا حد امکان، کلیشه ها یا استعاره هایی را که قبلا استفاده شده‌اند، به کار نگرفت. به تصویری که می خواهید در ذهن مخاطبین خلق کنید، بیندیشید اما به اولین مقایسه‌ای که به ذهن می رسد، اکتفا نکنید و به مقایسه های دیگر با خلاقیت بیشتر فکر کنید.

 

توجه به این نکته مهم است که استفاده‌ی بیش از اندازه از «استعاره» ممکن است به اثر آسیب بزند و باعث گیج شدن یا بر هم زدن تمرکز مخاطبین شود. هدف اصلی داستان شما، شگفت‌زده کردن مخاطبین با عبارت ها و استعاره های هوشمندانه نیست، بلکه حفظ توجه و علاقه‌ی آن ها نسبت به تجربه‌ی روایت داستان است. اگر یک «استعاره» می تواند به این هدفِ بزرگتر کمک کند، می توان از آن استفاده کرد؛ در غیر این صورت، نویسندگان نیازی به این کار احساس نمی کنند.