«قتل بی عیب و نقص» دومین رمان جان لو کاره است که در سال 1962 منتشر شد. جورج اسمایلی، معروفترین شخصیت تکرارشونده لو کاره، در تنها کتابش که خارج از جامعه جاسوسی اتفاق میافتد، نمایش داده میشود. آیلسا بریملی که مدتها پس از جنگ بازنشسته شده بود، اکنون سردبیر یک مجله کوچک مسیحی به نام صدای مسیحی است. تعداد اعضای این مجله اندک اما وفادار است و بسیاری از خوانندگان آن از ابتدای تاسیس مجله حامی آن بوده اند. به طور غیرمنتظره ای، بریملی نامه ای از خواننده ای به نام استلا رود دریافت می کند که ادعا می کند شوهرش، یک استاد راهنمایی مدرسه دولتی در شهر کارن، قصد دارد او را بکشد. بریملی از ترس جان استلا، همکار سابق خود در دوران جنگ، جاسوس بازنشسته سیرک، جورج اسمایلی را شکار می کند و از او می خواهد که کمک کند. اسمایلی که برادر معلم مدرسه ترنس فیلدینگ را می شناسد، قبول می کند که هر کاری که می تواند انجام دهد، اما قبل از اینکه بتواند مداخله کند، متوجه می شود که رود به قتل رسیده است. بریملی که به خاطر سابقه طولانی خانواده اش به عنوان مشترک مجله، وظیفه مراقبت از راد را احساس می کند، از اسمایلی می خواهد که پایین برود و ببیند چه کاری می تواند برای کمک انجام دهد. اسمایلی موافقت میکند و به سراغ کارنه میرود تا بفهمد در مورد وضعیت رود چه چیزی میتواند.
کتاب قتل بی عیب و نقص