• پولاک نشان می دهد که چیزی مرتبط با مهارت نیز برای ایجاد کیفیت زیبایی شناختی ضروری نیست: یعنی لمس شخصی، فردیت اجرا، دستخط و «امضا».
کلمنت گرینبرگ، ۱۹۶۷
نظر من این است که نیازهای جدید تکنیک های جدید نیاز دارد و هنرمندان مدرن شیوه های جدید و ابزارهای جدید این شیوۀ بیان را یافته اند. از نظر من نقاش مدرن نمیتواند این دوره، هواپیما، بمب اتمی و رادیو را در فرم های دورۀ رنسانس یا هر فرهنگی در گذشته بیان کند. هر دوره ای تکنیک های خودش را پیدا میکند.
جکسون پولاک
• نقاشی های من از سه پایه نمی آیند. من حتی قبل از نقاشی به سختی بوم را پهن می کنم. من ترجیح می دهم بوم سفید را به دیوار سخت یا به زمین بچسبانم و اینطور راحت ترم. احساس می کنم نزدیک ترم، و بیشتر بخشی از نقاشی هستم، زیرا به این ترتیب می توانم در اطراف آن قدم بزنم، از چهار طرف کار کنم و به معنای واقعی کلمه در نقاشی باشم. این شبیه روش نقاشان سرخ پوست در غرب آمریکاست. من همچنین از ابزارهای معمولی نقاش مانند سه پایه، پالت، قلم مو، و غیره دورتر می شوم. من چوب، ماله، چاقو و رنگ (مایع)چکان یا یک چسب سنگین با ماسه، شیشه شکسته و سایر مواد غیرمعمول را ترجیح می دهم. وقتی مشغول نقاشی ام، از کاری که انجام می دهم آگاه نیستم. تنها پس از یک زمان اخت شدن است که می بینم چه کار کرده ام. من هیچ ترسی از ایجاد تغییرات، تخریب نقاشی و غیره ندارم، زیرا نقاشی زندگی خاص خود را دارد.
جکسون پولاک