«بازاریابی عصبی در عمل» با ارائه یک بررسی کامل و متمرکز از حوزه ی تحقیقات بازاریابی، که پاسخ های حسی، شناختی و موثر مصرف کنندگان را به محرک های بازاریابی مطالعه می کند، چارچوب های علمی و نیز کاربردهای عملی این ابزار محبوب بازاریابی را نشان می دهد. نویسندگان این کتاب، در 18 فصل با اشاره به بسیاری از برندهای جهانی هم چون آستون مارتین، شانل، لاکوست، آمازون، نایک، کارفور و دانهیل آخرین یافته ها در مورد عملکرد مغز و هوش و تاثیرات ضمیر ناخودآگاه بر روی رفتار مصرف کننده را ارائه می دهند. این کتاب روش هایی را مورد بررسی قرار می دهد که در آنها اثربخشی بازاریابی از طریق ارضای حواس، احساسات، حافظه و ضمیر خودآگاه افزایش می یابد. این روش ها، هم فعالیت های فعلی بازاریابی (روش های فروش، بازاریابی حسی، اصلاح محصول) و هم پیشرفت های بالقوه ی آتی (نوآوری ارزش، برندهای حسی، تعامل روزافزون با شبکه های اجتماعی و بازاریابی اجازه ای) را در بر می-گیرند. با وجود این که بازاریابی عصبی در مراحل ابتدایی خود قرار دارد با این حال به عنوان یک روند موثر و مهم در توسعه تکنیک های بازاریابی و کاربردهایش شناخته می شود. «بازاریابی عصبی در عمل» هم ارزیابی عملی از اندیشه های جاری و هم یک بررسی دقیق از پیشرفت های آتی را فراهم می کند و نشان می دهد چگونه آخرین تکنیک های بازاریابی، از طریق منشور مغز مصرف کننده اعتبار و مشروعیت پیدا می کنند. پروفسور پاتریک ام جورجیس ، یک جراح اعصاب است که علاقه وافری به بهبود سازمان مدیریت و کسب وکار از طریق توسعه ی مفهوم هوش سازمانی دارد. وی نویسنده ی چندین کتاب از جمله Six- Figure Method ، منتشر شده توسط کاگان پیج، در سال 2003 میباشد. پروفسور آنه سوفی بایل تورتولو، سالیان متمادی بازاریابی را از طریق چند برنامهی گروه HEC با تمرکز بر روی بخش خرده فروشی آموخته است. وی روی پروژه های مختلفی در این بخش از جمله گستره ی محصول، برندهای خاص خرده فروشان، خط مشی های قیمت گذاری و ترویجی فعالیت داشته است. پروفسور میشل بادوک در طول سالیان متمادی بازاریابی را در موسسات گروه HEC و هم چنین در مدارسی همچون CESB و ENASS آموخته است. ایشان فعالیت های مشاوره ای و ارزیابی را برای شرکت هایی واقع در اروپا و آمریکای شمالی نیز انجام می دهد.
کتاب بازاریابی عصبی در عمل