شخصیت ها و بهبودی آنها با حساسیت به تصویر کشیده می شوند و پایان امیدوارکننده واقع گرایانه است. خوانندگان درام های خانگی مجذوب خواهند شد.
یک لحظه یک پیروزی است! هنگامی که فاجعه رخ می دهد، دو خانواده در هرج و مرج پرتاب می شوند، زیرا خطوط اخلاقی محو می شود.
اگر دندانم را میکشیدند این قدر اذیت نمیشدم. پنج ماه این شکنجه را تحمل کرده ام. بعد از اعلام نامزدی خواهرم هزاربار راجع به جزئیات عروسی بحث شد ولی هنوز سه ماه تا مراسم مانده حالم دارد به هم می خورد. این عبارت خیلی مناسبی است؛ دیگر تحمل این دورهمی را ندارم جمعه است. آسمان آبی و زیبا شده و فرصت خوبی برای رفتن به ساحل گشت و گذار، موج سواری یا صحبت با دوستان است. ولی من اینجا کف اتاق پرو عروس نشسته ام تا خواهرم لباسش را به من مامانم و خاله ام نشان دهد. آن یکی خواهرم یعنی کلوئی ، اینجا نیست یک هفته بعد از نامزدی این بحث را پیش کشید که ازدواج یعنی تأیید یک ساختار پدرسالارانه قدیمی برای سرکوب زنان بنابراین از برنامه ریزی مراسم حذف شد و من جایش را گرفتم.
موضوعش خیلی متفاوته و پر از احساسه. من که کلی باهاش گریه کردم.