حزبی یا طرفی وجود ندارد که بستگی به آن لازم باشد. می خواهم بگویم بستگی من به آن لازم باشد و یا بتواند مرا وابدارد آن حزب را بر حقیقت ترجیح بدهم. به محض اینکه دروغ و فریب پا به درون گذاشت، اضطراب من آغاز می شود. رسالتی که من برای خود قائلم، راندن دروغ و فریب است. من به حقیقت بستگی دارم نه به حزب و اگر حزب حقیقت را ترک گفت من نیز فورا حزب را ترک خواهم گفت.
آنچه در اتحاد جماهیر شوروی انگ مخالف با دولت را می خورد، در حقیقت آزادی انتقاد وآزادی فکر است. استالین چیزی جز تحسین و تمجید را برنمی تابد. و تمام آن کسانی را که نمی توانند او را تحسین کنند، رقیب و دشمن خود می پندارد.
وقتی دعوایی به دادگاهی کشیده می شود، دعوا هر چه می خواهد باشد و دادگاه هر دادگاهی و متهم از هر قشر و گروهی که می خواهد باشد، اگر رای دستگاه رهبری بر محکومیت متهم قرار گرفته باشد، وای بر وکیل مدافعی که برخیزد و در دادگاه جرات دفاع از متهم را به خود بدهد!