این کتاب داستان بلند پرکشش و خوشخوانی را در خود جای داده است. ماجرای یک زندگی پیش از سال 1300 که از زبان مادربزرگ راوی کتاب بیان می شود. در آن هنگام او کودکی بوده که به جبر زمانه و اوضاع نابسامان اقتصادی خانواده مجبور به کار در خانه ای می شود که طلعت و ملکه خاتون در آن زندگی می کردند. مادربزرگ هیچ گاه قصه طلعت را تمام و کمال به نوه اش نگفته و این بار بنا بر اصرار او قرار است همه ماجرا را بیان کند و از آن چه که او بر خود و اطرافیانش روا داشت بگوید.
کتاب یک روز سر فرصت