گرایش نظری این کتاب در فصل نخست کتاب آورده شده که در آن مفاهیم کلیدی دیگربود، شرق شناسی، شرق شناسی وارونه و بومی گرایی مورد بحث قرار گرفته است. فهم این اندیشه ها برای درک فصول بعد ضروری است. در فصل دوم و سوم به این نکته پرداخته شده که روشنفکران سکولار ایرانی در دهه های 1330، 1340 و 1350 چگونه در ارتباط با دولت و غرب با احساس دوگانه ای از دیگربود روبرو شدند که به ترتیب به نارضایتی و بومی گرایی انجامید. فصل دوم با بررسی اصطلاح روشنفکران آغاز می شود و سپس نشان می دهد که خصلت «اجاره گیر» دولت پهلوی چگونه آن را دچار بحران مشروعیتی ساخت که ستیزه جویان غیرمذهبی و ادیبان متعهد به فعالیت سیاسی از آن بهره جستند. در فصل سوم به نوع دوم دیگربودی پرداخته شده که گریبانگیر روشنفکران ایرانی بود، یعنی دیگربود غرب. جستجوی این گروه برای دستیابی به هویت، از راه بررسی نوشته های ادبی، سیاسی و فلسفی سه روشنفکر مهم، یعنی سیدفخرالدین شادمان، احمد فردید و جلال آل احمد نشان داده شده است. در فصل چهارم شرحی دربارۀ خصلت در حال تغییر گفتمان فلسفی و سیاسی روحانیان آورده شده است. در فصل پنجم به تحلیل بحث های طبقۀ نوپدیدی از روشنفکران مذهبی غیرروحانی پرداخته شده که تلاششان برای به وجودآوردن یک «آلترناتیو اسلامی» به برخاستن نداهایی به هواداری از «اصالت» و «بازگشت به خویشتن» انجامید. برای آنکه از فرایند پیچیده ای که این روشنفکران مسلمان از طریق آن به ایجاد خرده فرهنگ مذهبی کمک کرده اند، شرحی به دست داده شود، ابتدا به مطالعۀ موردی شهر مشهد پرداخته شده است. سپس نوشته های دو اندیشمند بانفوذ یعنی علی شریعتی و سیدحسین نصر و نیز سازمان چریکی مجاهدین خلق بررسی شده است. این فصل همراه با فصل چهارم، این بحث را تکمیل می کند که احیای فکری و سرکردگی اسلام سیاسی در انقلاب ایران چگونه ممکن شد. در فصل ششم از راه نگاهی به آثار احسان نراقی، حمید عنایت و داریوش شایگان توضیح داده شده که دانشگاهیان ایران چگونه بحث بومی گرایی را به ارتقای سطح و محبوبیت بیشتری رساندند. در فصل پایانی کتاب با تحلیل سه رشته بحث درگرفته میان رضا داوری و عبدالکریم سروش، به بررسی دامنۀ چالش هایی پرداخته شده که سرآمدان فکری پس از انقلاب با آن روبرویند.