استوارت بروان، پزشک و بنیانگذار «موسسهی ملی بازی»، در کتاب «کتاب بازی: چگونه بازی به مغز ما شکل میدهد، تخیل را شکوفا میکند، و به روحمان غنا میبخشد»، این مسئله را از یک سرگرمی کودکانه به یک نیاز بنیادین زیستی برای تمام طول عمر ارتقا میدهد. این اثر، که حاصل دههها پژوهش است، دعوتی است به بازی و شادی، و بازنگری در فرهنگی که «بازی» را در برابر «کار» و «بهرهوری» قرار میدهد. براون می گوید «بازی» متضاد «کار» نیست، بلکه متضاد «افسردگی» است. او با تکیه بر تحقیقات خود نشان میدهد که «محرومیت از بازی»، به ویژه در کودکی، یک عامل جدی در بروز مشکلاتی مانند اضطراب، خشونت و کاهش خلاقیت است. از دیدگاه او، کودکانی که اجازهی بازی و شادی در خانه و مدرسه را دارند، خوشبینتر هستند و در سازگاری، یادگیری و دوستیابی موفقتر عمل میکنند. بازی، نوعی حجاری روی مغز است که مدارهای عصبی را برای حل مسئله و سازگاری با شرایط جدید آماده میسازد. این کتاب، بازی را به عنوان هر فعالیتی تعریف میکند که برای لذت خود آن فعالیت انجام میشود و حس زمان را از بین میبرد. براون، که خود در نود سالگی همچنان دوچرخهسواری میکند، معتقد است که بازی، هستهی اصلی خلاقیت و نوآوری برای گونهی انسان است. او نشان میدهد که مهندسان کاربلد، اغلب همانهایی هستند که در کودکی با دستانشان کار کردهاند و اجزای وسایل مختلف را از هم باز و بسته کردهاند. در واقع، کاری که در بزرگسالی تمایل بیشتری برای انجامش داریم، اغلب ریشه در بازیهای کودکی و نوجوانی ما دارد. از دیدگاه براون، ما برای بازی ساخته شدهایم و از طریق بازی ساخته میشویم. در هنگام بازی، ما درگیر نابترین نوع بیان انسانیت و خالصترین شکل ابراز فردیت خود میشویم. این فرآیند، همدلی ایجاد میکند و امکان شکلگیری گروههای اجتماعی پیچیده را فراهم میآورد. «چگونه بازی به مغز ما شکل می دهد.» اهمیت یکی از فراموششدهترین جنبههای وجود ما را یادآوری میکند؛ این کتاب برای هر فردی نوشته شده که احساس میکند در چرخهی کار و مسئولیت، سرزندگی خود را از دست داده است.