یک قصه، یک خاطره، یک واقعیت گاهی از زبان آدم های دم مردن تمام زندگی ات را به هم می ریزد، ویران می کند. خوب و بدش اهمیتی ندارد فقط این که تمام چارچوب ذهنی ات را تمام روابط روابط تعریف شده ات را از بیخ و بن فرو می ریزد، سخت است. دیگر نمی دانی به هر کدام از آدم های اطراف که سالیان سال نزدیک و پاره تن میدانستی چه بگویی؟ چه بنامی شان؟! اصلا چه کسی گفته همیشه و همه جا راست و درست گفتن و حقیقت را عریان کردن، به هر قیمتی و از پس سال ها خوب و درست است ؟ آیا من هیچ وقت فرصت داشته ام که آنچه را بوده، انتخاب کنم یا به اجبار در دنیایی از دروغ زیسته ام و امروز مجبور به شنیدن آواز حقیقت شده ام :خواسته یا ناخواسته!
خیلی قشنگ بود جزو کتابایی بود که بعد چند بار خوندن هم بازم خسته نشدم
خوبه 👍