قصه نوشتن درد دارد. مثل کندن یک دندان پوسیده است یا درمان یک زخم. کاش مردم میدانستند قصه نوشتن درد دارد.
حالا کم کم همه ی خیابان متوجه شدند که آن دختر مرده... هرکس، هر کاری داشت، حالا هر چه قدر هم که مهم بود، رها می کرد و جلو می آمد تا نگاهی به دخترک مرده با موهای بلند مشکی بیندازد. حتی جواهرفروش سر خیابان با وجود این که هیچ وقت مغازه اش را تنها رها نمی کرد، نتوانست در برابر وسوسه ی دیدن دخترک با موی بلند که خودش را از طبقه ی چهاردهم ساختمان به پایین پرتاب کرده بود، مقاومت کند. به خصوص این که شنیده بود دخترک موهایش زیباست. دلش می خواست ببیند آیا جمجمه ی دخترک هم داغان شده یا نه...
خانم یثربی در کتاب کوتاه کردن موی مرده ،تعدادی داستان نوشته که بیشتر شبیه انشا میباشد و این کتاب در حد یک نویسنده با سابقه نیست و بیشتر به حال و هوای یک دانش آموز راهنمایی و شاید هم دبیرستانی باشد.