"معلم پیانو" یک داستان روانشناسانه از چیستا یثربی است که به تضادها و ارتباط میان نسل جوان و گذشته میپردازد. شخصیت اصلی این داستان، مرجان مفتخر، که در گذشته نقاش معروفی بوده ولی پس از جدایی از همسر و تنها فرزندش کیمیا، احساس تنفر از نقاشی کرده و از آن دست کشیده است. او اکنون تنها تلاش میکند که محیطی آرام و دوستانه برای دخترش فراهم کند.
کیمیا در دوران نوجوانی است و از طریق اینترنت با شایان، معلم پیانو، آشنا میشود. مادر که از کنجکاوی نسبت به دخترش اطلاع پیدا میکند، پس از ملاقات با شایان، او را برای تدریس پیانو در خانهشان دعوت میکند تا بیشتر با دخترش آشنا شود. اتفاقات عجیبی در ادامه داستان رخ میدهد که به نجات شایان از خواب خودخواستهاش منجر میشود.
کتاب معلم پیانو