فرخنده انتخاب؟! من؟! [به صنوبر] تو بگو دختر... خوابم یا بیدار؟ انتخاب؟! مرا چه به اختیار و پسند کردن و انتخاب! بگو خواهر. بین این دیوارها چه میگذرد که هر روز عقب تر میروند و واژه های جدید و غریبی روی پی و ستون و دیوارهای فکر و خیالم نقش میبندد. او میگوید رفتن و تو میگویی انتخاب و.... میگوید رهایی و میگویی آزادی. من گیج شده ام.
(برگرفته از متن ناشر)