کتاب حاضر سرگذشت نویسنده «مانفرد بیلر» از دوران کودکیاش است که به صورت داستان روایت میشود. نویسنده بیان میکند که او از همان دوران نوزادی سردی و اکراه فزایندة مادر را احساس میکرده است. مادر در آرزوی داشتن دختر بوده که صاحب پسر میشود و این موضوع چنان او را ناراحت میکند که شیرش خشک میشود و او توسط شیرخشک تغذیه میشود. غم و اندوه مادر را کسی نمیتواند رفع کند. خشم مادر دربارة داشتن فرزند پسر روزبهروز بیشتر میشود؛ اما در مواقعی پسرتواناییها و ظرافتهای خاصی از خود نشان داده و روزی میرسد که مادرش به او افتخار میکند.
کتاب ساکت مثل شب