کتاب «آسیبشناسی اجتماعی» اثر فردریک نویهاوزر، در تلاش است تا مفهوم «آسیبشناسی اجتماعی» را در سنت فلسفه اجتماعی بررسی و دفاع کند. نویهاوزر با تحلیل آثار چهار متفکر برجسته یعنی، روسو، هگل، مارکس و دورکیم نشان میدهد که چگونه هر یک از آنها جامعه را بهمثابه موجودی زنده میدیدند که ممکن است بیمار شود و چگونه این بیماریهای اجتماعی را تشخیص میدادند. نوهاوزر در فصل اول کتاب به بررسی این پرسش میپردازد که آیا جوامع میتوانند بیمار شوند؟ او استدلال میکند که جوامع میتوانند دچار اختلالات ساختاری شوند که عملکرد صحیح آنها را مختل کند. این اختلالات ممکن است بهصورت بینظمی اجتماعی، نابرابری یا از دست رفتن هویت جمعی بروز کنند. او همچنین تأکید میکند که تشخیص این آسیبها باید از درون خود جامعه و با نقد درونی صورت گیرد. روسو در آثار خود به مفهوم خودخواهی اجتماعی اشاره میکند و استدلال میکند که جوامع مدرن با ایجاد رقابت و نیاز به تأیید از دیگران، انسانها را از طبیعت واقعی خود دور میکنند. نویهاوزر نشان میدهد که این خودخواهی اجتماعی میتواند به نارضایتی و بیثباتی اجتماعی منجر شود. مارکس به تحلیل ساختار اقتصادی جوامع میپردازد و استدلال میکند که در نظام سرمایهداری، کارگران از محصول کار خود بیگانه میشوند. دورکیم نیز مفهوم «بیهنجاری» را معرفی میکند و استدلال میکند که در جوامع مدرن، با کاهش قدرت هنجارهای اجتماعی، افراد ممکن است احساس بیهدفی کنند. نویهاوزر توضیح میدهد که دورکیم بر اهمیت همبستگی اجتماعی و نقش نهادهای اجتماعی در حفظ نظم تأکید میکند. نوهاوزر در این کتاب نشان میدهد که تحلیل آسیبهای اجتماعی تنها بهصورت سطحی و از بیرون جامعه ممکن نیست، بلکه باید از درون خود جامعه و با نقد درونی انجام شود. او با بررسی آثار این چهار متفکر، نشان میدهد که چگونه هر یک از آنها به تحلیل آسیبهای اجتماعی پرداختهاند و چگونه این تحلیلها میتوانند به فهم بهتر مشکلات اجتماعی امروز کمک کنند.
درباره فردریک نویهاوزر
فردریک نویهاوزر (متولد ۱۹۵۷) استاد ویولا ماندرفلد آلمانی و استاد فلسفه در کالج بارنارد و دانشگاه کلمبیا است . وی در فلسفه سده های ۱۸ و ۱۹ اروپا، به ویژه روسو، فیشته و هگل تخصص دارد.