مثل حلوای بی نمک:
خانمی می خواست حلوا بپزد، چون اولین بار بود که می خواست این کار را انجام بدهد، نمی دانست آیا باید در آن نمک بریزد یا خیر.
از کثرت غرور نمی خواست این موضوع را از کسی سوال کند، چاره کار را در آن دید، که از زنان داخل کوچه به روشی از این موضوع آگاه شود.
وارد کوچه شد کنار زنی قرار گرفت، مشاهده کرد زنی به طرف آنان می آید گفت: این زن را نگاه کن چقدر بی مزه است، مثل حلوای بی نمک.
زن با تعجب پرسید: مگر کسی در حلوا نمک هم می ریزد، آن شخص به حقیقت ماجرا آگاه گردید.