اثر «کتاب سیاه» ادعا میکند که با معیارهای بروندینی نمیتوان از باورهای دینی به طور اتم و اکمل دفاع کرد و نیز گزارههای اصلی و اساسی دینی برای فردی که بیرون از دین قرار دارد، بیمعنا و نادرست میشود.
اهداف چندی در این رساله تعقیب شده اند:
نخست، تبیین چیستی و چگونگی اعمال نگرش یا قاعده یا رویکرد «برون دینی»
دوم، نشان دادن تبعات و آثار دگردیسی آفرین این ابر قاعده روش شناختی مدرنیستی.
سوم، تبیین مبانی نگرش برون دینی
از جمله پیش فرضهای بنیانی این رساله، یکی اینست که انسان بدون تعلق و تعهد یا خواستهها و آمال وجود ندارد، درست همانطور که انسان نظرا خالی یا معرفتا بکر و بایر وجود ندارد. و دیگر اینکه «ما یا جامعه ما»، «تاریخ و مواریث ما»، «فرهنگ ما»، و فرهنگ و جامعه جهانی» نگاه و نگرش و احساس و عاطفه و استدلال و عقلانیت و تعقل ما را تقویم میکنند و روح و جان و جهت میبخشند.
کتاب کتاب سیاه