رابطه میان جنبه خلاقانه و جنبه سنجشگرانه تفکر غالبا به درستی فهمیده نمی شود. یکی از عامل های این بدفهمی عامل فرهنگی است که تا حدود زیادی نتیجه تصویری است که رسانه های گروهی از اشخاص خلاق و سنجشگر عرضه می کنند. رسانه ها همواره شخص خلاق را شبیه یک دانشمند خل وضع نشان میدهند که قدرت تخیل بالایی دارد و خودجوش، هیجانی، و سرچشمه اندیشه های نادر است، اما غالبا در عالمی دیگر سیر می کند و از واقعیت های روزمره فاصله دارد. در عوض، شخص سنجشگر را، به غلط، شخصی صرفا ایرادگیر، شکاک، منفی نگر، خرده گیر، انعطاف ناپذیر، و عیب جو نشان میدهند؛ کسی که بر ایرادهای پیش پا افتاده تمرکز می کند، سختگیری بیجا می کند، لجوجانه ابراز نارضایتی می کند، و از خودجوشی، قدرت تخیل، و هیجان بی بهره است.
موضوع فرعی دیگری را هم بررسی می کنیم: اینکه هر گونه آفرینش معنا معمولا به صورت آفرینش سیستم (یا نظامی) از معناها در ذهن است، نه آفرینش معناهایی اتمی که هیچ پیوندی با هم ندارند. این ویژگی ناگسستنی خود اندیشه است. آفرینش هیچ معنایی بدون مسلم گرفتن معناهای دیگر امکان پذیر نیست؛ علاوه بر این، هر معنایی که آفریده می شود معناهای دیگری را در خود دارد (و آن معناها نیز معناهایی دیگر را)، انسان ها، هنگامی که می کوشند فهمی (هرچند ناقص) از معنایی پیدا کنند، به طور طبیعی سعی می کنند آن را در دسته ای از معناها جای دهند. وقتی که می کوشند انگارهای را بدون ارتباط با هر انگاره یا معنای دیگر بفهمند، آن انگارهدر ذهن پا نمی گیرد؛ با نظام های معنایی دیگری که در ذهن وجود دارند پیوند برقرار نمی کند.