کتاب تفکر انتقادی

شما چیزی جز تفکر خود نیستید، بله، درست است. همین الان هر کاری که دارید می کنید، هر احساسی که دارید، هر چه می خواهید، همه ی اینها را نحوهی تفکر شما تعیین می کند. اگر نحوهی تفکر شما واقع گرایانه نباشد به ناکامی های زیادی منجر می شود یا اگر بیش از حد بدبینانه باشد باعث می شود خیلی چیزها را که به واقع مایه ی شادمانی است نبینید.

شما چیزی جز تفکر خود نیستید، بله، درست است. همین الان هر کاری که دارید می کنید، هر احساسی که دارید، هر چه می خواهید، همه ی اینها را نحوهی تفکر شما تعیین می کند. اگر نحوهی تفکر شما واقع گرایانه نباشد به ناکامی های زیادی منجر می شود یا اگر بیش از حد بدبینانه باشد باعث می شود خیلی چیزها را که به واقع مابهی شادمانی است نبینید پیش خود چنین پنداشتی را بیازمایید. چند تا از قوی ترین احساس ها با هیجان های خود را مشخص کنید، بعد ببینید چه طرز فکری با هر کدام مرتبط است. مثلا اگر از بابت رفتن به دانشگاه هیجانی در خود احساس می کنید، به احتمال زیاد علتش این است که فکر می کنید در دانشگاه اتفاقات خوبی برای شما خواهد افتاد. اگر می ترسید سر کلاسی بروید، احتمالا علتش این است که فکر می کنید آن درس خسته کننده با دشوار خواهد بود. . به طریق اولی، اینکه کیفیت زندگی شما احیانا چنان که می خواهید نیست به احتمال زیاد مربوط است به طرز فکر شما درباره ی زندگی. اگر طرز فکرتان در مورد زندگی مثبت باشد، احساس مثبتی هم خواهید داشت. اگر درباره ی آن منفی فکر می کنید، احساسی منفی خواهید داشت.

نزد خیلی ها تفکر امری است ناخود آگاه که هرگز به روشنی به بیان در نمی آید. مثلا کسانی که تفکر منفی دارند هرگز نمی گویند: «من انتخاب کرده ام که در باره ی خودم و تجار بم به گونه ای منفی فکر کنم و ترجیح می دهم تا جایی که می شود غمگین و بدبخت باشم». مسئله اینجاست که وقتی از تفکر خود آگاه نیستید، امکان اصلاح آن را هم ندارید. وقتی تفکر ناخودآگاه باشد نمی توانید مشکلاتش را ببینید، و اگر مشکلاتش را نبینید انگیزه ای هم برای تغییر آن نخواهید داشت.