تمام « محتوا » ها با یکدیگر ربط منطقی دارند. برای درک بخشی از هر محتوایی باید ربطش را با سایر بخش های آن محتوا معلوم کرد. برای مثال فقط وقتی می توانید بفهمید آزمایش علمی یعنی چه که بدانید نظریه ی علمی چیست. مفهوم نظریه ی علمی را فقط وقتی می توانید درک کنید که بدانید فرضیه ی علمی چیست. مفهوم فرضیه ی علمی را فقط وقتی می توانید درک کنید که بدانید پیش بینی علمی چیست. مفهوم پیش بینی علمی را فقط وقتی می توانید درک کنید که بدانید چگونه باید دیدگاهی را به شیوه ی علمی آزمود. چگونگی آزمودن دیدگاه به شیوه ی علمی را فقط وقتی می توانید بفهمید که بدانید آزمایش علمی یعنی چه، و الی آخر. ازاین رو آموختن هربخشی از محتوا، یعنی یافتن ( به عبارت دیگر استدلال یا تفکر درباره ی ) ربط های میان بخش های آن محتوا. بدون طی کردن این روند تفکرْ یادگیری محتوا ممکن نیست.
راهکار ششم: معلم را به چشم مربی ورزشی ببینید. خود را بازیکنی تصور کنید که می کوشد از طریق مثال های آموزگار تمرین تفکر کند. برای مثال سر کلاس جبر خود را عضوی از تیم جبر در نظر بگیرید و معلم را فردی که دارد تیم را برای بازی ها ( امتحان ها ) آماده می کند.