اگرچه خواندن و نوشتن یک پاراگراف از مهارت های اولیه برای یک فرد تحصیل کرده است ، اما در آموزش اغلب نادیده گرفته می شود و ما از تکنیک های نگارشی آن غافلیم. نحوه نوشتن پاراگراف از ابزار تفکر انتقادی است که برای فرآیند نوشتن استفاده می کند تا دانشجویان را به سمت توسعه ارتباطات نوشتاری واضح ، موثر و معنی دار هدایت کند.
کتاب «آشنایی با هنر پرمایه نوشتن» (براساس مفاهیم و اصول تفکر انتقادی) شامل فعالیت هایی برای بالا بردن مهارت های نوشتاری و توانایی های کلی استدلال است. خوانندگانی که از طریق این راهنما کار می کنند ، یاد می گیرند که واضح تر ، هدفمندتر بنویسند. از پیش فرض های هدایت کننده افکارشان آگاهی بیشتری داشته باشند و در رویکرد خود نسبت به نوشتن خلاقیت بیشتری داشته باشند.
دکتر ریچارد پل یکی از طرفداران برجسته تفکر انتقادی بود و همچنان یک متفکر برجسته در این زمینه است. وی در سال 1980 مرکز تفکر انتقادی را در دانشگاه ایالتی Sonoma تأسیس کرد و سپس بنیاد تفکر انتقادی را دنبال کرد. او مفاهیم ، اصول و نظریه ای را برای درک عادلانه تفکر انتقادی توسعه داد. پل بیش از دویست مقاله و هفت کتاب درباره تفکر انتقادی تألیف کرد. وی در طول 35 سال فعالیت خود به عنوان رهبر جنبش تفکر انتقادی ، کارگاه هایی را به صدها هزار مربی ارائه داد.
معلوم شد که در کار نوشتن هدف یا قصد یا منظور امری تعیین کننده است. و طبعا مهارت هایی که هرکس برای نوشتن لازم دارد و به کار می برد تابع منظوری است که از نوشتن دارد. با این همه برخی مهارت های اصلی هست که همه ی ما اگر بخواهیم در مورد هر موضوع مهمی، هر اندیشه ی عمیق و ارزشمندی چیزی بنویسم که ارزش خواندن داشته باشد، باید آنها را بلد باشیم. ما در این کتاب چنین هنری، یعنی بیان مکتوب حرفی ارزنده در مورد موضوعی ارزنده را پرمابه نوشتن نام نهاده ایم و به تمهیدها و مهارت های اصلی برای پرورش این هنر می پردازیم.
آموختن هنر پرمایه نوشتن تأثیر تعیین کننده ای در رشد فکری ما دارد؟ مثلا در اینکه یاد بگیریم موضوع های مختلف را چگونه باید آموخت، یا خود را بهتر بشناسیم. چنین نوشتنی نه تنها توانایی تعمق در احوال خویشتن را به ما می دهد، بلکه باعث عمیق تر اندیشیدن ما در مورد ساحت های مختلف زندگی می شود. 2 مشکل نوشتن برداشت گرایانه ه ا کسی که ذهنیت برداشت گرایانه داشته باشد تابع تداعیهاست، از این پاراگراف به آن پاراگراف می پرد بدون آنکه هرازگاه به منظور تأمل، میان فکر کردن و نوشتن وقفه ای بیندازد. تفکرش انسجام ندارد، در نتیجه آنچه می نویسد نامنسجم از کار در می آید. نقادانه نمی اندیشد، درنتیجه دیدگاه خود را زیرکانه و موجه میپندارد و لزومی نمی بیند آن را با دیدگاه های رقیب بسنجد و مدلل کند. خودفریب است، در نتیجه تشخیص نمیدهد تفکرش بی نظم است. خشک اندیش است، در نتیجه از آنچه می خواند، می نویسد با تجربه می کند چیزی نمی آموزد.
این تکنیک که با نام «آینه داری» نیز شناخته می شود، در صورت استفاده ی درست و مناسب، روشی عالی برای خلق تعلیق و تنش دراماتیک در مخاطبین است.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
کاراکترهایی پیچیده که وجهی تاریک در وجود آن ها به چشم می خورد
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
وقتی در حال نوشتن یک داستان هستید، باید تصمیم بگیرید که راوی قصه چه کسی است و داستان را برای چه کسانی تعریف می کند