چشم اسفندیار شازده احتجاب پایان آن بود.بعدها ظاهرا یکی از دوستان ,بی انکه خود بداند چه کمک بزرگی دارد به شازده احتجاب می کند,از آدم غریبی حرف زده بودکه در محله آنها,کوچه ملاباشی اصفهان زندگی می کردو عادت داشت خبر مرگ به مردم بدهد.آدمی دراز و باریک و خل وضع با چشمهایی پر خنده و آبکی .در واقع نوعی پیک مرگ بود.هر جا پیدایش می شد همه می فهمیدند کسی مرده است.گلشیری با این خبر گمشده اش را پیدا می کند. جالب اینکه در واقعیت هم اسم این مردمراد بود.خلاصه مراد محله ملاباشی می شود یکی از ارکان مهم رمان شازده احتجاب و پایان آن را نجات می دهد و یکی از درخشان ترین رمانهای فارسی را رقم میزند.
این تکنیک که با نام «آینه داری» نیز شناخته می شود، در صورت استفاده ی درست و مناسب، روشی عالی برای خلق تعلیق و تنش دراماتیک در مخاطبین است.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
کاراکترهایی پیچیده که وجهی تاریک در وجود آن ها به چشم می خورد
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
وقتی در حال نوشتن یک داستان هستید، باید تصمیم بگیرید که راوی قصه چه کسی است و داستان را برای چه کسانی تعریف می کند
« پیشینیان هر وقت میخواستند کسی را نفرین کنند ، ارزو میکردند نویسنده شود زیرا که این عرق ریزی جسمی و روحی است هر دو.» جمله ای زیبا از کتابی که پیامش این است « تا روشنایی داری ، بنویس »
این کتاب جزو کتابیهای است که از تمام شدنش میترسی و خدا خدا میمی کنی که تمام نشود