یک روز زیبای بهاری در روزگاران قدیم، آهوی مادهای، فرزند کوچک زیبایی را به دنیا آورد. این آهوی خاص قرار بود رهبر تمام آهوهای جنگل شود و مادرش او را ( بامبی ) نام گذاری کرد. یک صبح مادر بامبی صدای وحشتناکی شنید و فرزندش را فراری داد اما خودش نتوانست فرار کند و توسط یک شکارچی تیر خورد. بامبی یک روز در جنگل منتظر مادرش ماند ولی خبری از او نشد و متوجه شد که دیگر او را نخواهد دید. بامبی دیگر تنها بود و باید روی پاهای خودش میایستاد.
داستان بامبی حکایتی جذاب دارد و یکی از معروفترین داستانهای سراسر دنیا محسوب میشود.
کتاب بامبی