نمیتوان جهان را از رنج، سختی و تنهایی پاک کرد، اما خوشبینی و امیدواری ممکن است با دانه شروع شود؛ داستانی پر از ماجراجویی است که نشان میدهد مهربانی و شادی همیشه در زندگی وجود دارند.
مارتی، شخصیت اصلی داستان، پسری است که با مادرش زندگی میکند و پدرش آنها را ترک کرده. مادر دچار اختلال جمعآوری است. او از خانه بیرون نمیرود و هرچی آشغال و زباله است، جمع میکند. علاوهبراین، مارتی مشکلاتی هم در مدرسه دارد. گروهی از بچههای قلدر مدام او را آزار میدهند و شاید اخراج شود و...
میبینید؟ مارتی زندگی بدقلقی دارد، اما کریل لوئیس در این داستان بهخوبی نشان میدهد که امید چگونه میتواند همهچیز را تغییر بدهد.
در روز تولد مارتی، پدربزرگش یک هدیهی غیرمنتظره به او میدهد: یک دانه که آن را میکارد. کاشت و مراقبت از دانه به مارتی فرصت میدهد تا دوستی با گریسی را تجربه کند که او هم یکجورهایی باید با نبود والدینش کنار بیاید. و بعد یک شگفتی جادویی اتفاق میافتد! آنها کشف میکنند که دانه با آرزوها و رویاها بزرگ و بزرگتر میشود.
دانه یادآور قدرت شفابخش طبیعت است. داستانی زیبا و صمیمی با یک پیام درخشان و بهیادماندنی: همیشه میتوانیم از زندگی لذت ببریم، اگر رویاهایمان را باور کنیم. و خواندن آن تسکین خاطری است که دنبالش هستیم و پاسخ به این سوال که چگونه با وجود غم و مشکلاتی که در زندگیمان داریم، دلسوز و مهربان و بخشنده باشیم.
کتاب دانه