کتاب حاضر، کتاب پنجم از مجموعه «صاحبدلان» است که به روایت داستانی از زندگی «رسول دادخواه تبریزی» میپردازد. در داستان میخوانیم: «در یکی از شبهای دهه اول محرم مردی با ابهت و قویهیکلی بهسوی یکی از هیئتهای اطراف بازار تهران در حرکت بود، آن مرد نامش «رسول» بود و چون اهل تبریز بود تهرانیها به او رسول ترک میگفتند، «رسول ترک» آن شب نیز بهسوی هیئت و جلسه روضهای میرفت که مسئولین و بعضی از شرکتکنندگان در آن هیئت از اینکه «رسول ترک» به هیئت و جلسه آنها میآمد، بسیار ناراحت و ناخشنود بودند. در این چند شبی که از ماه محرم گذشته بود، «رسول ترک» هر شب در آن هیئت حاضرشده بود. او در این چند شب به همه نشان داده بود که نمیتوانند مانند بسیاری از شرکتکنندگان و عزاداران در گوشهای از مجلس آرام و ساکت بنشیند، او خودش را متفاوت از دیگران حس نمیکرد و فکر میکرد میتواند در آن جلسات هر کاری که هر یک از اعضای هیئت میکند، او نیز انجام دهد.».
کتاب کتاب رسول ترک