عکاسی راه و رسم ما برای به تصویر کشیدن خودمان را دگرگون کرده است. عکس ها ظاهرا وجود ما را در یک لحظه ی معلوم از زمان اثبات می کنند اما به محال بودن قاب بندی خودهای متکثر و منقسم ما نیز گواهی می دهند لیندا هورتی راگ در به تصویر کشیدن خویش عکاسی و خود زندگی نامه به طرزی متقاعد کننده نشان می دهد که برداشت دوگانه ی عکاسی از تصویر خویشتن انعکاس دهنده ی دغدغه های نویسندگان خود زندگی نامه است نویسندگانی که شاهدند چطور فعل خود زندگی نامه نویسی «خود» را در نظاره کردن وجود داشتن تقسیم می کند و درعین حال یک پارچه می سازد. راگ از طریق مطالعه چهار نویسنده ی خود زندگی نامه این مسئله را دنبال می کند که عکاسی چه تأثیری بر شکل گیری تصویر «خود» داشته است مارک توین و آگوست استریندبرگ که سخت دل مشغول تصویر خود بودند سعی داشتند عکس ها را در خود زندگی نامه هایشان ادغام کنند اما به نتیجه نرسیدند توین از عکاسها حمایت می کرد و در عین حال نگران امکان جعل بود استریندبرگ باور داشت که عکاسان نیرویی جادویی دارند و ترجیح می داد که خودش از خود عکس بگیرد والتر بنیامین و کریستا ولف به سبب تجربیاتشان در دوران ناسیونال سوسیالیسم از نیروی خطرناک عکس ها در ابژه سازی هراس داشتند و در نتیجه عکس ها را از نوشته های خود زندگی نامه ایشان کنار گذاشتند با این حال بنیامین در مفهوم پردازی عکاسانه اش از تاریخ از عکس ها استفاده کرد و راوی ولف در الگوهای کودکی سعی دارد به واسطه ی بازسازی تصاویر ذهنی اش از عکس های گمشده ی خانوادگی کودکی اش را از نازی ها پس بگیرد این چهار نویسنده همگی با تصاویر متعدد و متناقض خودشان مواجه شده اند و در یک دوراهی مانده اند که یک طرف اش علم به این است که متنها عکس ها و البته «خود» ها گریزی از بی سرانجامی ندارند و طرف دیگرش میل به نگاه بازگشته ی خودی یکه و بی همتا.
کتاب به تصویر کشیدن خویش