فردی که در کما است، تصور میشود که هیچ درک و احساسی ندارد، ولی او در درون مغز خود که مرکز درک و تحلیل وقایع است، یک زندگی کاملی دارد. زندگی که در آن وقایع شاد و لذتبخش و یا وقایع تلخ و دردآور درست مثل دنیای واقعی وجود دارد و احساس میشود. او درد، شادی و غم را حس می کند. در این زندگی درون ذهنی اش، شخصیتی دارد که کمتر تحت تاثیر اثرات مهاری لایه های فوقانی مغز است، یعنی به شخصیت واقعی او نزدیکتر است...
... و اینکه چگونه تغییری در حد ثانیه ها میتواند تحولی عظیم در زندگی یک فرد ایجاد کند...
(برگرفته از متن ناشر)