کتاب مجموعه ی قصه های مزرعه

Farm Tales
کد کتاب : 35112
مترجم :
شابک : 978-6000805340
قطع : خشتی
تعداد صفحه : 192
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

مجموعه قصه های مزرعه
Farm Tales
کد کتاب : 13449
مترجم :
شابک : 978-9645361448
قطع : خشتی
تعداد صفحه : 192
سال انتشار شمسی : 1396
سال انتشار میلادی : 1992
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب مجموعه قصه های مزرعه اثر هیتر ایمری

"مجموعه قصه های مزرعه" اثری است در دوازده جلد به قلم "هیتر ایمری"، که هر کدام از این قصه ها به صورت جدا به چاپ رسیده اند. "هیتر ایمری" این دوازده جلد از "مجموعه قصه های مزرعه" را با نام های "قطار بخار کهنه"، "قطار و اسب"، "جعبه بازار"، "تراکتور در طوفان"، "مهمان های سرزده"، "الاغ گرسنه"، "کره اسب کوچولو"، "تراکتور ترمز بریده،"، "گوسفند بازیگوش"، "راز مترسک،"، "آتش در انبار" و "سگ تازه وارد" منتشر ساخته و هر یک از این قصه ها با داستان های مفرح خود، می توانند برای کودکان، سرگرم کننده و مفید باشند.
"مجموعه قصه های مزرعه" از "هیتر ایمری"، داستان هایی کوتاه و جذاب را از ماجراهای مهیج حیوانات مختلف مزرعه ارائه می کند. شخصیت های داستان خوش رفتار و مهربان اند و سبک زندگی که بر داستان های "مجموعه قصه های مزرعه" حاکم است، نوعی ساده زیستی همراه با ماجراجویی های شاد و هیجان انگیز می باشد. "هیتر ایمری" این قصه ها را با روایت سوم شخص به نگارش درآورده و داستان ها از لحنی توصیفی برخوردار هستند. زبان قصه، ساده و روان است و در جمله های کوتاه به نگارش درآمده تا ارتباط پذیری بیشتری برای کودکان داشته باشد؛ در عین حال به فراخور سن آن ها، به گنجینه ی واژگانشان وسعت می بخشد و توانایی های دیگری نظیر شمارش و تشخیص رنگ را در آن ها تقویت می کند. تصویرگری های کتاب فوق العاده جذاب بوده و با تصاویر رنگی و شاد، "مجموعه قصه های مزرعه" از "هیتر ایمری" را به یک مجموعه ی داستانی مناسب برای فرزند دلبندتان تبدیل می کند.

کتاب مجموعه قصه های مزرعه


ویژگی های کتاب مجموعه قصه های مزرعه

12 جلد در 1 جلد

معرفی شده در کتاب نامه رشد آموزش و پرورش

قسمت هایی از کتاب مجموعه قصه های مزرعه (لذت متن)
اینجا مزرعه درخت سیب است. مزرعه مال خانواده بوت است. خانم بوت و اینها دو بچه اش پوپی و سم. اینجا هم انبار علوفه است و آقای بوت دارد چیزی درست می کند. سم از پدرش پرسید: پدر جان چه کار می کنی؟ پدر جواب داد: دارم پوشال ها را به این تکه چوب می بندم. بله ، چیزی که پدرشان داشت درست می کرد یک مترسک بود.